می شود معجزه با چشم تو آغاز شود

می شود معجزه با چشم تو آغاز شود

کنج دیوار دلم پنجره ای باز شود

 

می شود حادثه ات حال مرا خوب کند

تلخی شعر مرا تلخی مطلوب کند

 

می شود باز بیایی و دچارم بکنی

 زخمی حادثه ی عشق و شکارم بکنی

 

بگذاری نفسم با نفست گرم شود

سختی عاطفه ات با قلمم نرم شود

 

حلقه ی دست تو در گردن من تنگ شود

رنگم از لمس نفس های تو پررنگ شود

 

می شود شانه ات آرام به دادم برسد

مثل آرامش حوّا که به آدم برسد

 

 تو بیا قصه ی ما قصه ی جاوید شود

قصه ی آنکه دلش را به تو بخشید شود

  

"علی نیاکوئی لنگرودی"
دیدگاه ها (۱۱)

قاسم صرافان

هزار درد مرا عاشقانه درمان باشهزار راه مرا ای یگانه پایان با...

😂 😂

مست از خواب برانگیختمش  دست در زلف کج آویختمش جام آن بوسه که...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ #پریشانی امطاقتِ #فر...

عاشقانه های شبنم

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط