دارم بار و بندیلم را می بندم

دارم بار و بندیلم را می بندم.
که بروم.
ازین شهر بی عشق.
ازین روزهای بی باران.
از خودم ...
می روم و فدای سرت که
بی تو...
تا همیشه مسافری بی مقصدم !
دیدگاه ها (۵)

عشق همین استنگاه تو، صدای تو، کلام توهمین که ذره ای از تو می...

بفرمایید ژله خودم باهمین دستا زحمتشو کشیدماوووووفففف الان با...

دیوانه نمی گوید دوستت دارم..دیوانه می رود تمام دوست داشتن را...

حکایت ما آدم ها …حکایت کفشاییه که …اگه جفت نباشند …هر کدومشو...

من می روم ز این شهر دیگر مرا نپالی ،خط گعل ام برود نروم از ش...

آدم های صبور..،یه خصوصیت عجیب دارن،بی نهایت لبخند می زنن ......

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط