می خواستم

می خواستم
که شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم
به کنج قفس بسته و اسیر

#فروغ_فرخزاد
#بی_تی_اس
#نامجون
دیدگاه ها (۱)

فرقی نداردچه ساعت از شبانه روز باشدصدایت را که می شنومخورشید...

بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،همه تن چشم شدم، خیره ...

شانه های توهمچو صخره های سخت و پر غرورموج گیسوان من در این ن...

دردی که انسان را به سکوت وا می‌داردبسیار سنگین تر از دردیست ...

دقیقاً اونجا قرار گرفتم که فروغ فرخزاد می‌گفت:می‌خواستمکه شع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط