یه قاتل عاشق
#یه_قاتل_عاشق
#پارت_سی_و_دو
#رویا
حوری نگاهی به انجلا کرد بعد بلند بلند خندید ازون وضعیت استرس گرفته بودم ما اجازه حمل اسلحه نداشتیم هنوز پس بیدفاع بودیم
ب دوروبر نگا کردم شاید چیزی گیرم اومد تا بتونم باهاش دفاع از خود کنم ک همون موقع لوهان از پشت کشیدن عقب و دیگ بچها از دیدم خارج شدن برگشتم سمتش تا خاستم ب فحش بکشمش دستشو گزاش روی دهنم
لوهان:الان ساکت شو راه مخفیو پیدا کردم باید اونارم نجات بدیم
سرمو تکون دادم که دستشو برداش
رویا:دوستام درخطرن
لوهان:دوستای منم هستن اونجا
رویا:اوکی حالا نخوری منو
لوهان:پوکر" خوردنت
رویا:وادعن
لوهان سرشو تکون داد بعد ب بقیه نگا کرد چانیول و سهون انگا ک متوجهمون شده باشن سرشونو تکون دادن
لوهان با زبون اشاره چیزی بشون فهموند بعد دستمو کشید و برد...
#ادامه_دارد
#پارت_سی_و_دو
#رویا
حوری نگاهی به انجلا کرد بعد بلند بلند خندید ازون وضعیت استرس گرفته بودم ما اجازه حمل اسلحه نداشتیم هنوز پس بیدفاع بودیم
ب دوروبر نگا کردم شاید چیزی گیرم اومد تا بتونم باهاش دفاع از خود کنم ک همون موقع لوهان از پشت کشیدن عقب و دیگ بچها از دیدم خارج شدن برگشتم سمتش تا خاستم ب فحش بکشمش دستشو گزاش روی دهنم
لوهان:الان ساکت شو راه مخفیو پیدا کردم باید اونارم نجات بدیم
سرمو تکون دادم که دستشو برداش
رویا:دوستام درخطرن
لوهان:دوستای منم هستن اونجا
رویا:اوکی حالا نخوری منو
لوهان:پوکر" خوردنت
رویا:وادعن
لوهان سرشو تکون داد بعد ب بقیه نگا کرد چانیول و سهون انگا ک متوجهمون شده باشن سرشونو تکون دادن
لوهان با زبون اشاره چیزی بشون فهموند بعد دستمو کشید و برد...
#ادامه_دارد
۱.۹k
۱۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.