تو همون گلبرگ خشک شده تو دفترخاطرات مخفیِ منی... همون دفت
_تو همون گلبرگ خشک شده تو دفترخاطرات مخفیِ منی... همون دفتری که برگه هاش موقع بوسیدنت خیس شد و من برای قایم کردنش مجبور شدم با تپانچه به قلبت شلیک کنم...🚶♀💔
۱.۲k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.