عشق بی نهایت جونگ کوک پارت ۳
تلفنو قطع کردی رفتی همه کاراتو کردی شب شده بود غذاتو تو اتاقت خوردی و همونجا خابیدی
صبح شده بود با صدای آلارام گوشی بیدار شدی [دیشب بابات برات بلیط گرفته بود ساعت ۶ غروب پرواز داشتی]فوراًبلند شدی دیدی ساعت ۹ عه بلند شدی رفتی دست صورت تو شستی نشستی رو تخت و عکسای جونگ کوک و نگاه میکردی تو اینستا{🤣🤣خبر نداری قراره عاشقت شه🤣}
که خوابت میبره
جولیا:خانوم ،خانوم پشید ساعت ۳ پروازتون دیر میشه خانوم
تو:جولیا چی شده چیه!جولیا:خانوم پاشید پروازتون{جولیا خدمتکاره و همسنته}فورا به ساعت نگاه میکنی و از جات میپری مثل جت میری پایین مامان بابات رو میبینی و باز میری بالا و آماده میشی بعد ۱ ساعت میرسین فرودگاه طول نمیکشه که دوستتم میاد با دوستت از خانوادتون خدافظی میکنید به خانواده هم قول میدین که مراقب هم باشین و میرین سوار هواپیما میشید یه دختر کره ای وسطه تون میشینه و باهم دوست میشید و کل ماجرارو بهش میگید و....{اسم دختره میا هستش}تو:میا راستی بی تی اس رو میشناسی؟ میا:اره چطور؟ تو:عه چه خوب بایستت کیه؟ میا :یونگی
تو:عه خوشبختم ارمی یلدا:منم همینطور^^ میا:ممنون
یهو هواپیما تکون میخوره و میفهمین دارین فرود میاین ۳ تایی از هواپیما میاین بیرون و میرین تو یه کافه و یه قهوه میخورین ساعت ۱۱:۳۱ دیقه بود که به میا میگی: پیا اسم من دیگه می چا عه و اسم دوستم جیا و فامیلی من کیم و فامیلی جیا پارک میا:وای خوشبختم خانوم کیم میچا و پارک جیا تو:خب خانوم میا فامیلی شما چیه؟ میا:چوی میا هستش بعد شماره میا رو میگیرین ومیا داشت پیرفت که یهو زدین زیر گریه
#میا
{هر وقت مینویسم # میا یا #زهرا... از طرف اون دارم میگم}
داشتم میرفتم که یهو دیدم جیا و می چا دارن گریه میکنن برگشتم گفتم چی شده تو دوستت هم زمان:🥺😭ما بیشتر بخاطر بایستامون و بی تی اس و هیونگا اومدیم ولی حالا شانش اینکه به بیینیمشون 0٪ میا:وای بچه ها گریه نکنید من ادرس خونه هاشون رو بلدم از همه مهمتر ادرس خواب گاهو تو جیا😃😃
صبح شده بود با صدای آلارام گوشی بیدار شدی [دیشب بابات برات بلیط گرفته بود ساعت ۶ غروب پرواز داشتی]فوراًبلند شدی دیدی ساعت ۹ عه بلند شدی رفتی دست صورت تو شستی نشستی رو تخت و عکسای جونگ کوک و نگاه میکردی تو اینستا{🤣🤣خبر نداری قراره عاشقت شه🤣}
که خوابت میبره
جولیا:خانوم ،خانوم پشید ساعت ۳ پروازتون دیر میشه خانوم
تو:جولیا چی شده چیه!جولیا:خانوم پاشید پروازتون{جولیا خدمتکاره و همسنته}فورا به ساعت نگاه میکنی و از جات میپری مثل جت میری پایین مامان بابات رو میبینی و باز میری بالا و آماده میشی بعد ۱ ساعت میرسین فرودگاه طول نمیکشه که دوستتم میاد با دوستت از خانوادتون خدافظی میکنید به خانواده هم قول میدین که مراقب هم باشین و میرین سوار هواپیما میشید یه دختر کره ای وسطه تون میشینه و باهم دوست میشید و کل ماجرارو بهش میگید و....{اسم دختره میا هستش}تو:میا راستی بی تی اس رو میشناسی؟ میا:اره چطور؟ تو:عه چه خوب بایستت کیه؟ میا :یونگی
تو:عه خوشبختم ارمی یلدا:منم همینطور^^ میا:ممنون
یهو هواپیما تکون میخوره و میفهمین دارین فرود میاین ۳ تایی از هواپیما میاین بیرون و میرین تو یه کافه و یه قهوه میخورین ساعت ۱۱:۳۱ دیقه بود که به میا میگی: پیا اسم من دیگه می چا عه و اسم دوستم جیا و فامیلی من کیم و فامیلی جیا پارک میا:وای خوشبختم خانوم کیم میچا و پارک جیا تو:خب خانوم میا فامیلی شما چیه؟ میا:چوی میا هستش بعد شماره میا رو میگیرین ومیا داشت پیرفت که یهو زدین زیر گریه
#میا
{هر وقت مینویسم # میا یا #زهرا... از طرف اون دارم میگم}
داشتم میرفتم که یهو دیدم جیا و می چا دارن گریه میکنن برگشتم گفتم چی شده تو دوستت هم زمان:🥺😭ما بیشتر بخاطر بایستامون و بی تی اس و هیونگا اومدیم ولی حالا شانش اینکه به بیینیمشون 0٪ میا:وای بچه ها گریه نکنید من ادرس خونه هاشون رو بلدم از همه مهمتر ادرس خواب گاهو تو جیا😃😃
۱۵.۴k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.