این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست

این جانِ عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رُخش ببینم و تسلیم وی کنم
#حافظ
دیدگاه ها (۰)

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ماچیست یارانِ طریقت بعد از ای...

همین که نام مرا می‌برند می‌گریماز این به بعد من و آه و چشم‌ِ...

خونش به تیغِ حسرت یا رب حلال باداصیدی که از کمندت آزاد رفته ...

نه خوانندم، نه پُرسندم، نه جویندچه هستم؟ یادِ از خاطر فراموش...

کیا لیلی فنن؟❣️

ببینیم روزی میرسه که پشت فرمونه این ماشین بشینیماومید وارم ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط