تک پارت(کجارفتی )
تک پارت(کجارفتی )
ات:کوک من میرم بیرون برمیگردم
کوک:منم میام
ات:نه نه شام کاریه تو کجا بیای
کوک:باش برو
ات:بای
کوک:زیاد نخوری ها
ات:باشه
*رفت*
کوک:خدا چیکار کنم با این بچه برم شیر موز بخورم اروم شم
*بعد اینکه شیر موز تموم شد*
کوک:اهه اینم تموم شد باش اشکال نداره برم فیلم ببینم *ی فیلمی هس منم نگا کردم که خیلی صحنه داشت اونو نگا میکنه*
*فیلم*
سوک:دوست دارم
میهو:بیا بغلم *میهو من نیستم اسم اون دختره تو فیلم میهو بود*
سوک:من که بغل راضی نمیشم*بوسش میکنه*
کوک:اهه هر فیلمی که میبینم صحنه دارن اصلا نمیبینم*قطع میکنه*
کوک:ات چرا نمیاد راستی اون مگه دامن سفیده که کوتاه بود رو نپوشید ای خدا چند بار بهش گفتم اون رو نپوشه بزار بهش زنگ بزنم
*مکالمه*
ات:سلام کوک کاری داشتی؟
کوک:چرا نمیای ؟
ات:الان تموم میشه صب کن
کوک :تو دامن سفیده رو پوشیدی مکه نه؟
ات:آره چطور مگه
کوک:مگه نگفتم اون رو نپوشی
ات:باش دیگه تکرار نمیشه
کوک:باش زود بیا خونه
ات:باش بای
کوک:بای
*پایان مکالمه*
کوک:بخدا میزنم ی چیزی میتونه جبران کنه مگه نه آره میتونه اشتباه کرده باید تنبیه شه
*بعد ی ساعت ات اومد خونه*
کوک:ات کجا بودی؟
ات:گفتم که شام کاری
کوک:پش چرا اون دامن تنته؟
ات:بابا یهویی گفتن منم تا اون یکی هارو دربیارم طول میکشید اینو پوشیدم
کوک:نه نمیشه باید تنبیه شی
ات:بخدا برات شیر موز درست نمیکنم
کوک:نه بابا چی میگی تخت و میگم
ات:نه توروخدا
کوک:بیا ببینم
ات:نمیام
کوک:نیای بیشتر دردت میاد خود داری
ات:باش بابا
*کوک ات رو برد به اتاق*
*بعد ۱۵ دقیقه*
ات:کوککککککککککک
کوک:چته؟
ات:دردم گرفت
کوک:به من چه
ات:توروخدا بس کن
کوک:تازه این شروع شه
ات:کوکی🥺
کوک:ها؟!
ات:توروخدا اروم تر
کوک:باش ولی بزار اینو محکم بزنم
ات:نه
کوک:۱..۲..
ات:نه نه
کوک:۳..*خودتون میدونید نیاز نیس بگم*
ات:کوک بگم خدا چیکارت کنه تا ی هفته نمیتونم راه برم
کوک:ببخشید دیگه اروم میزنم
*خب تموم شد امید وارم منحرف شده باشید اگه بد بود بگین *
ات:کوک من میرم بیرون برمیگردم
کوک:منم میام
ات:نه نه شام کاریه تو کجا بیای
کوک:باش برو
ات:بای
کوک:زیاد نخوری ها
ات:باشه
*رفت*
کوک:خدا چیکار کنم با این بچه برم شیر موز بخورم اروم شم
*بعد اینکه شیر موز تموم شد*
کوک:اهه اینم تموم شد باش اشکال نداره برم فیلم ببینم *ی فیلمی هس منم نگا کردم که خیلی صحنه داشت اونو نگا میکنه*
*فیلم*
سوک:دوست دارم
میهو:بیا بغلم *میهو من نیستم اسم اون دختره تو فیلم میهو بود*
سوک:من که بغل راضی نمیشم*بوسش میکنه*
کوک:اهه هر فیلمی که میبینم صحنه دارن اصلا نمیبینم*قطع میکنه*
کوک:ات چرا نمیاد راستی اون مگه دامن سفیده که کوتاه بود رو نپوشید ای خدا چند بار بهش گفتم اون رو نپوشه بزار بهش زنگ بزنم
*مکالمه*
ات:سلام کوک کاری داشتی؟
کوک:چرا نمیای ؟
ات:الان تموم میشه صب کن
کوک :تو دامن سفیده رو پوشیدی مکه نه؟
ات:آره چطور مگه
کوک:مگه نگفتم اون رو نپوشی
ات:باش دیگه تکرار نمیشه
کوک:باش زود بیا خونه
ات:باش بای
کوک:بای
*پایان مکالمه*
کوک:بخدا میزنم ی چیزی میتونه جبران کنه مگه نه آره میتونه اشتباه کرده باید تنبیه شه
*بعد ی ساعت ات اومد خونه*
کوک:ات کجا بودی؟
ات:گفتم که شام کاری
کوک:پش چرا اون دامن تنته؟
ات:بابا یهویی گفتن منم تا اون یکی هارو دربیارم طول میکشید اینو پوشیدم
کوک:نه نمیشه باید تنبیه شی
ات:بخدا برات شیر موز درست نمیکنم
کوک:نه بابا چی میگی تخت و میگم
ات:نه توروخدا
کوک:بیا ببینم
ات:نمیام
کوک:نیای بیشتر دردت میاد خود داری
ات:باش بابا
*کوک ات رو برد به اتاق*
*بعد ۱۵ دقیقه*
ات:کوککککککککککک
کوک:چته؟
ات:دردم گرفت
کوک:به من چه
ات:توروخدا بس کن
کوک:تازه این شروع شه
ات:کوکی🥺
کوک:ها؟!
ات:توروخدا اروم تر
کوک:باش ولی بزار اینو محکم بزنم
ات:نه
کوک:۱..۲..
ات:نه نه
کوک:۳..*خودتون میدونید نیاز نیس بگم*
ات:کوک بگم خدا چیکارت کنه تا ی هفته نمیتونم راه برم
کوک:ببخشید دیگه اروم میزنم
*خب تموم شد امید وارم منحرف شده باشید اگه بد بود بگین *
۱۲.۱k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.