بشود قلبهاتان را از هر احساس ناروا و افکارتان را از هر

بشوييد قلبهايتان را از هر احساس ناروا و افکارتان را از هر انديشه خلاف و زبانهايتان را از هر گفتار ناپاک و دستهايتان را از هر آلودگي در بازارو بپرهيزيد از ناجوانمردي و دروغ چنين کنيد تا ببينيد که خداوند چگونه بر سر سفره شما با کاسه اي خوراک و تکه اي نان مي‌نشيند،و بر بند تاب با کودکانتان تاب مي‌خورد و دردکان شما کفه هاي ترازويتان را ميزان مي‌کند. و در کوچه هاي خلوت شب با شما آواز مي‌خواند
دیدگاه ها (۱)

آدم ....چه دل گرم مي شود گاهي ساده... به يک دلداري کوتاه ......

به تماشا سوگند و به آغاز کلام و به پرواز کبوتر از ذهن واژه ا...

بودن دليل ميخواهد...وماندن دليل محکمتر.... نميشود بي دليل ما...

ميان تمام نداشتن ها :دوستش دارم "شانس ديدنش را هر روز ندارم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط