دخترباغبان
#دختر_باغبان🌱
#پارت_10
&باشه من تسلیم
+آفرین داداش خوبم من میرم بخوابم دیگه.
ویو صبح روز بعد
+با تابش نور خورشید بیدارشدم.
&ا/ت(داد)
+بله
&بیدارشدی
+آره
&پاشو بیا صبحونه بخور
+باشه الان میام
...
+صبح بخیر
ب ا/ت: صبح بخیر دخترم
+بابا مگه امروز نمیری توی باغ؟
ب ا/ت: خواستم برم ولی آقای مین نذاشت وگفت امروز ساعت ۱۰توی عمارت باشیم باهامون کار داره.
+آها
&ا/ت امروز نمیخواد بری مدرسه
+چرا؟
&گفتم نمیای
+به کی گفتی؟
&مدیرت
+چرا گفتی؟
& گفتم تا آبجیم نخواد زیاد زحمت بکشه بعدشم امروز مگه نمیخوای با بابا بری عمارت مین.
+خب باید به من میگفتی.
& غذاتو بخور حرف نزن.
+پررو(زیرلب)
&شنیدم چی گفتی
+گفتم تا بشنوی
............
ب ا/ت:ا/ت آماده ای؟
+آره آمادم بریم.
ادامه دارد...............🌱
#پارت_10
&باشه من تسلیم
+آفرین داداش خوبم من میرم بخوابم دیگه.
ویو صبح روز بعد
+با تابش نور خورشید بیدارشدم.
&ا/ت(داد)
+بله
&بیدارشدی
+آره
&پاشو بیا صبحونه بخور
+باشه الان میام
...
+صبح بخیر
ب ا/ت: صبح بخیر دخترم
+بابا مگه امروز نمیری توی باغ؟
ب ا/ت: خواستم برم ولی آقای مین نذاشت وگفت امروز ساعت ۱۰توی عمارت باشیم باهامون کار داره.
+آها
&ا/ت امروز نمیخواد بری مدرسه
+چرا؟
&گفتم نمیای
+به کی گفتی؟
&مدیرت
+چرا گفتی؟
& گفتم تا آبجیم نخواد زیاد زحمت بکشه بعدشم امروز مگه نمیخوای با بابا بری عمارت مین.
+خب باید به من میگفتی.
& غذاتو بخور حرف نزن.
+پررو(زیرلب)
&شنیدم چی گفتی
+گفتم تا بشنوی
............
ب ا/ت:ا/ت آماده ای؟
+آره آمادم بریم.
ادامه دارد...............🌱
- ۳.۶k
- ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط