Part

Part7
-مرد ناشناس کنار فلیکس میشینه
-فلیکس نگاهش میکنه
☆: سلام
♡: سلام الان بازی شروع میشه مراقب باش
☆: باشه حواسم هست
-بازی شروع میشه
-فلیکس رانندگی میکنه که لینو و هان میزنن بهش
☆:هعی لینو اگه برسم بهت
-میره دنبالشون
-میزنه بهشون
♡:افرین ادامه بده
-فلیکس لبخند میزنه
☆: چشم
-بازی تموم میشه
♡: میتونم باهات همراه شم اگه دوستات مشکلی ندارن
☆: من مشکلی ندارم بزارم بپرسم اسمت چیه؟
♡: اسمم کای هست
-تو دلش: درواقع هیونم مجبورم این طوری بگم
☆: اوکی منم فلیکسم هعی بچه ها کای میخواد بامن همراه شه مشکلی ندارین؟؟
°°: نه من مشکلی ندارم به عنوان همراه پیشت باشه این خیلی خوبه
♤: نه خوبه
☆: پس کای میتونی پیشمون باشی
♡: ممنون
☆: خواهش میکنم
-لبخند
♡: الان چی بریم؟
☆: نمیدونم هرچی شماها بگین
♤: بریم کشتی
☆: بریم
-میریم سمت کشتی
-سوار میشیم
-شروع میشه
-لینو و فلیکس جیغ میشکن
♡: اروم باش فلیکس گوشم کر شد
☆: نمیشه حال میده
°°: هیچم خوب نیست و اصلا هم حال نمیده
♤: خیلی حال میده شما دوتا چتونه؟
☆: سوال منم بود دقیقا
♡: خب اصلا باحال نیست و لازم نیست جیغ بکشیم
°°: دقیقا کای زدی تو هدف
-بازی تموم میشه
-پیاده میشن
♤: حالا چی بریم؟
°°: هرچی شما بگین
☆: من پشمک میخوام کی میخواد؟؟
♤: منم میخوام
-فلیکس میره و دوتا پشمک میخره
-شروع میکنن خوردن
♡: خوشمزس؟
☆: آره کای میخوای؟
♡: آره بده
-پشمک رو میبره سمت دهن کای (همون هیون)
-میخوره
♡: آره خوشمزس
☆: آره میدونم
-لینو و هان باهام پشمک میخورن
-فلیکس نگاهشون میکنه
♡: تو هم کاپ داری؟
☆: نه
♡: نداری عجیبه
چرا پس با اینا اومدی بیرون؟
☆: دوستامن چون
♡: اوهوم
☆: الان چیکار کنیم؟؟
♡ : نمیدونم میخواین بریم چرخ و فلک؟
☆: آره بریم
-میرن سمت چرخ و فلک
-سوار میشن
☆: اروم میره خوبه
♡: آره آرامش داره نگران نیستی پرت شی بمیری
☆: وایی نگو ترسیدم ایش .