یادِ تو ای دلارا دلگرمی وجودم
یادِ تو ای دلارا دلگرمی وجودم
در سجدگاه معبد جای تو را سجودم
مهجورم از نگاهت ای ماهِ در شبٍ تار
حالا که کلبه ی دل بر روی تو گشودم
خواهم که پا گذاری بر روی دیدگانم
این قلب پر ز غم را با یاد تو زدودم
بنما کرامتی را بر من سخاوتی کن
براین گدای عشقت عشق تو را ستودم
نام تو را که گویم کامم شَوَد معطر
در هر کجا و هر دم تا نام تو سرودم
بگشا دری ز منت بر روی من نگارا
ای مه لقای عالم رُخصت بده ورودم
در سجدگاه معبد جای تو را سجودم
مهجورم از نگاهت ای ماهِ در شبٍ تار
حالا که کلبه ی دل بر روی تو گشودم
خواهم که پا گذاری بر روی دیدگانم
این قلب پر ز غم را با یاد تو زدودم
بنما کرامتی را بر من سخاوتی کن
براین گدای عشقت عشق تو را ستودم
نام تو را که گویم کامم شَوَد معطر
در هر کجا و هر دم تا نام تو سرودم
بگشا دری ز منت بر روی من نگارا
ای مه لقای عالم رُخصت بده ورودم
۵.۰k
۲۳ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.