ویو جیهون
ویو جیهون
-دوییدم بالا سر جنی و سرشو گرفتم دستم خونی بود سریع زنگ زدم به آمبولانس و اومدن و بردنش دستم کاملا خونی بود همینطور پیراهنم زنگ زدم به نامجون برادر جنی
ویو پسرا
یونگی. اره دیگه رسوندمش و اینط....
دیلیلینگ دیلیلینگ دیلیلینگ دیلیلینگ
نامی.الو
نامی. چییی
نامی.بلند شد کدوم بیمارستان
نامی. باشه باشه ممنون خدافز
کوک.چیشده
نامی. انگاری لارا هرزه جنی رو از پله هل داد و جنی افتاد بریم بیمارستان
هوپی . چی بدو بدو
یک ماه بعد
/اه اقایون خواهرتون به هوش اومد بلاخره و یه خبر خوش انگار که معجزه اتفاق افتاده ایشون میتونن راه برن دوباره
نامی. چییی واقعا
-میتونه راه بره
/بله
∆همه خوشحال شدن و میخندیدن و میپریدن جیهون تو این یک ماه که جنی تو کما بود هر روز پیشش بود و باهاش حرف میزد و لارا هم دستگیر کردن جیسو و هه ری و میرا هم همیشه بهش سر میزدن و پسرا هم که اصلا کلا به در خیره میشدن و کلا پیشش بودن بلاخره شادی هاشون تموم شد جیهوپ از دکتر پرسید
هوپی. میتونیم بریم ملاقاتش
/فقط سه نفر
هوپی . ممنون
/فقط من کار دارم دیگه ایتگاه پرستارا اونجاس مشکلی پیش اومد صدا کنید پرستارارو
کوک:باشه ممنون
/فایتینگ
نامی. جیهون تو چرا همیشه پیش ما بودی و حواست به جنی بود
-خب خب من عاشقشم
اعضا. چییییی
-مگه جرمه من عاشق خواهرتونم
ته. تو از این مطمئنی
-تا حالا تو زندگیم انقدر مطمئن نبودم
ته. اوکی حالا کی میره
نامی. من میرم
کوک. منم میرم
-میشه منم برم
کوک. امم باشه فقط اول منو و نامی بریم
-ممنون
-دوییدم بالا سر جنی و سرشو گرفتم دستم خونی بود سریع زنگ زدم به آمبولانس و اومدن و بردنش دستم کاملا خونی بود همینطور پیراهنم زنگ زدم به نامجون برادر جنی
ویو پسرا
یونگی. اره دیگه رسوندمش و اینط....
دیلیلینگ دیلیلینگ دیلیلینگ دیلیلینگ
نامی.الو
نامی. چییی
نامی.بلند شد کدوم بیمارستان
نامی. باشه باشه ممنون خدافز
کوک.چیشده
نامی. انگاری لارا هرزه جنی رو از پله هل داد و جنی افتاد بریم بیمارستان
هوپی . چی بدو بدو
یک ماه بعد
/اه اقایون خواهرتون به هوش اومد بلاخره و یه خبر خوش انگار که معجزه اتفاق افتاده ایشون میتونن راه برن دوباره
نامی. چییی واقعا
-میتونه راه بره
/بله
∆همه خوشحال شدن و میخندیدن و میپریدن جیهون تو این یک ماه که جنی تو کما بود هر روز پیشش بود و باهاش حرف میزد و لارا هم دستگیر کردن جیسو و هه ری و میرا هم همیشه بهش سر میزدن و پسرا هم که اصلا کلا به در خیره میشدن و کلا پیشش بودن بلاخره شادی هاشون تموم شد جیهوپ از دکتر پرسید
هوپی. میتونیم بریم ملاقاتش
/فقط سه نفر
هوپی . ممنون
/فقط من کار دارم دیگه ایتگاه پرستارا اونجاس مشکلی پیش اومد صدا کنید پرستارارو
کوک:باشه ممنون
/فایتینگ
نامی. جیهون تو چرا همیشه پیش ما بودی و حواست به جنی بود
-خب خب من عاشقشم
اعضا. چییییی
-مگه جرمه من عاشق خواهرتونم
ته. تو از این مطمئنی
-تا حالا تو زندگیم انقدر مطمئن نبودم
ته. اوکی حالا کی میره
نامی. من میرم
کوک. منم میرم
-میشه منم برم
کوک. امم باشه فقط اول منو و نامی بریم
-ممنون
- ۳.۶k
- ۳۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط