داخل اتاق

داخل اتاق
+داداشش دوباره میتونم حسش کنم من میتونم به ارزوم برسمم
کوک. اره عشق داداش
نامی. جنی یه نفر داره میاد اون از ما بیشتر نگران بود و دوست داره خیلی و همش حتی وقتایی هم که ما نبودیم پیشت بود ...
+کی
نامی. بیا داخل
-س..سلام(خجالت)
+ج..جیهون
-میتونم بیام پیشت
نامی. جنی اون خیلی دوست داره عاشقته (اروم تو گوشش و یکم بلند شد و بلند گفت)کوک وقت ما تمومه بریم بیرون
کوک. اهم خواهرمو تموم نکنی
+یا
کوک . اوکی اوکی بریم
رفتن
-جنی من معذرت می خوام همه چی بخاطر من اتفاق افتاد منو ببخش که بهت تجاوز کردم من ادم پستیم ولی دلم پیشته اینو نمیدونم چیکار کنم وقتی دیدم سر ویلچری دلم اتیش گرفت ناراحت شدم وقتی افتادی احساس کردم قلبم نمیزنه لطفا یه شانس دیگه بهم بده لطفاً
+جیهون تو کارای زیاده باهام کردی ولی میدونی هر کس لایق یه شانس دوباره هست پس منم دوست دارم
-بغلش کرد و بعدش لبشو بوسید

چندین سال بعد
∆جیهون و جنی ازدواج کردن +همه اعضا با عشقشون جنی شد یه وکیل چونکه فهمید شغل مرد علاقش ایدل شدن نیست جیهون هم شد یه وکیل و همه با خوبی و خوشی زندگی کردن همه دور هم جمع بودن اعضا یه روز متوجه شدن که جیهون با جنی چیکار کرد از دستش عصبانی شدن حتی نمیزاشتن جنی ببینش ولی جنی راضیشون کرد و الان جنی و جیهون یه خانواده رویایی سه نفره داره و تا اخر عمرش خوشبخشت شد