♡~اصحاب شهدا~♡
♡~اصحاب شهدا~♡
قرار شد بریم اردوی جهادی در یکی از روستاها.
یک ماه قبل هماهنگی ها شد.
اما یک هفته قبل از فرا رسیدن اردو، برنامه ی مکان به روستای #خشتی بخش علامرودشت تغییر کرد‼ ️
دو هفته با تمام عشق و علاقه ماندیم.
توفیقاتی نصیب جمع رفقا شد.
یکی از توفیقات این بود:
✅ "دیدار با مادر شهید بود."
رفتیم منزل مادر و هم صحبت شدیم.
سوال پرسیدند مادر؛شهید به خوابتون هم میاد؟
👈 فرمود: بله
گفتند آخرین بار چه زمان و چگونه بود؟
👈 مادر شهید پاسخ داد:
یکماه قبل از اینکه شما به روستا بیایید شهید را در خواب دیدم که من را برد کنار قبور شهدا.
تپه ای از ریگ کنار قبور ریخته بودند.
دستم گرفت و من را بالای آن تپه ی ریگ برد و گفت:
مادر بیا تا چیزی به شما نشان دهم.
👈 گفتم: چی؟
دستش را اشاره کرد و گفت آنجا؛آن ابتدای جاده ورودی روستا را ببین.
نگاه کردم. دیدم عده ای با لباس بسیجی خاکی بطرف روستا حرکت میکنند اما
بجای اسلحه؛ بیل دستی و کلنگ و ... بهمراه دارند.
تعجب کردم.😳
👈 پرسیدم: مادرجان اینها چه کسانی اند؟
پسر شهیدم گفت:
💠 "اینان نیروهای ما هستند که به روستا می آیند برای خدمت به شما"
تا اینکه یکماه گذشت و به روستای ما آمدید.
#اشنویه هنوز پیکرش را در بغل دارد.
💐 خاطره ای از مادر شهید #مفقودالجسد #علی_حسن_زاده
🌴 از روستای #خشتی
#خاطرات
🌴 سنگر شهدای والامقام شهرستان لامرد
https://telegram.me/shohaday_lamerd
قرار شد بریم اردوی جهادی در یکی از روستاها.
یک ماه قبل هماهنگی ها شد.
اما یک هفته قبل از فرا رسیدن اردو، برنامه ی مکان به روستای #خشتی بخش علامرودشت تغییر کرد‼ ️
دو هفته با تمام عشق و علاقه ماندیم.
توفیقاتی نصیب جمع رفقا شد.
یکی از توفیقات این بود:
✅ "دیدار با مادر شهید بود."
رفتیم منزل مادر و هم صحبت شدیم.
سوال پرسیدند مادر؛شهید به خوابتون هم میاد؟
👈 فرمود: بله
گفتند آخرین بار چه زمان و چگونه بود؟
👈 مادر شهید پاسخ داد:
یکماه قبل از اینکه شما به روستا بیایید شهید را در خواب دیدم که من را برد کنار قبور شهدا.
تپه ای از ریگ کنار قبور ریخته بودند.
دستم گرفت و من را بالای آن تپه ی ریگ برد و گفت:
مادر بیا تا چیزی به شما نشان دهم.
👈 گفتم: چی؟
دستش را اشاره کرد و گفت آنجا؛آن ابتدای جاده ورودی روستا را ببین.
نگاه کردم. دیدم عده ای با لباس بسیجی خاکی بطرف روستا حرکت میکنند اما
بجای اسلحه؛ بیل دستی و کلنگ و ... بهمراه دارند.
تعجب کردم.😳
👈 پرسیدم: مادرجان اینها چه کسانی اند؟
پسر شهیدم گفت:
💠 "اینان نیروهای ما هستند که به روستا می آیند برای خدمت به شما"
تا اینکه یکماه گذشت و به روستای ما آمدید.
#اشنویه هنوز پیکرش را در بغل دارد.
💐 خاطره ای از مادر شهید #مفقودالجسد #علی_حسن_زاده
🌴 از روستای #خشتی
#خاطرات
🌴 سنگر شهدای والامقام شهرستان لامرد
https://telegram.me/shohaday_lamerd
۱.۴k
۱۹ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.