در سینه من جز غم بسیار کس نیست

در سینه‌ے من جز غمِ بسیار کسے نیست
در شهر تو جز سایه و دیوار کسے نیست

عاشق‌شدنم معنے آواره‌شدن داشت
آواره‌تر از مرد گرفتار کسے نیست

از قهوه‌ے چشم تو غلط بود سرودن
در کافه‌ے بی‌ذوقِ تو انگار کسے نیست

تنظیم نشد نبض من و شنبه‌ے بے تو
جز جمعه در این مَردِ عزادار کسے نیست

هے قافیه بر پیرهنت اشڪ بریزد
دلتنگ بخوانے که کسے یار کسے نیست
#هادی_نژادهاشمی


━🌺 🍃 🌸 🍃 🌺 ━
دیدگاه ها (۱)

گیسوانش باد را آخر پریشان می کندچشم هایش ارگ بم را باز ویران...

#به چشمان تو مے بخشم همه دار و ندارم رابه لبخند تو مے بازم ه...

یک سری از آدم ها را نباید بخشیـد...آدم هایی که باعث شدن طوری...

وقــــتــــی تــــنــــم عــــطــــر تــــنــــت را دوســــت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط