راستی تو می دانی نفس چیست

راستی تو می دانی نفس چیست؟
تو جان و نفسِ هر واژه ای
در این شعرهای به جنون رفته
مثل ماهی، درگیر و دار یک تور
مثل لمسِ آغوش، درگیر با یک مشت مو
میدانی ؟
نفسم بند می آید بر روی دستانت
در امتداد شانه هایت

نفسم بند می آید
در بوسیده شدن های ریز و یواشکی تو

جانِ کلماتم دَر میرود
و خط به خط مور مور میشود
این نوشته ها لا به لای نوازشِ دستهایت

نفسم بند آمد
چشمانم تار و خواب آلوده شد
گیج و منگ و مست، شدم
در التحاب بوسیده شدن
دیدگاه ها (۱)

بر چشمهایم طلوع کنامروز صبح دوست داشتنت رااز من شروع کن..

آن هايى كه ميگويند عشق معناى مختلفى دارد،چشم هاى تورا نديدند...

‌قمـارکـرده ام بـه چشمـانـتروحـم رابـایـدببـازم هـرچـه دارمه...

تو فقط ڪمی باشمن قول می‌دهممثل زبان مادرےتا ابد وصلہ ے جانت ...

╭────༺ ♕ ༻────╮⊊ #my_mistake ⊋#part6⋆┈┈。゚❃ུ۪ ❀ུ۪ ❁ུ۪ ❃ུ۪ ❀ུ۪...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط