P.10
P.10
「مافیای سرد」
Hary And Jong Kook
♤Faik ♧
🂡🂢 the gambler🂣🂤
(
هاری، کوک. آجوما.. جوهی،، الکس،. خدمتکارا & )
، داری چیکار می کنی
. ممنون میشم بری ( از الان تو گشت هاری میگه) شلاق نازک رو از اتاق شکنجه بیاری ( آروم که فقط هاری میشنوه در اصل تو گوشش)
، چشم
هاری میره میاره
. متشکر
کوک با شلاق میره داخل اتاق
،، ار... اربب..... ارباب.. ااای.... ن چچچیه
. این شلاق
. فکر کردی من تورو به عنوان دوست دخترم قبول میکنم؟
،، ااا. خه
. هر چند تا میزنم میشماری تا 100
،، 1
،، 2
،، 3
،، 4
،، 5
،، 10
،، 20
،، 30
،، 40
،، 50
،، 60
،، 90
،، 100
. ع بیهوش شدی که
. مگه زدمت بیهوش شدی ( نه من زدمش)
. خوب ولش خودش بهوش میاد
از اتاق رفت بیرون
، چی شد
. آم فکر کنم مرد
، چی!!!!
. چیه از نظر من مرد
، خیل خوب اینو ولش کن من میرم می خوابم
. وایستا مگه ساعت چند
، یک و نیم شب
. او باشه شب بخیر
، شب بخیر
جوهی ویو
بهوش اومدم دیدم توی اتاق اربابم بدنم خیلی درد می کرد هیچی یادم نمیاد اما اونجا فقط شلاق نازک و یه تخت خونی بود یه لحظه با خودم موندم گفتم نکنه با ارباب را..... بطه داشتم ( تخیلاتت رو دوست دارم) پس این عالیه اما شلاق چی میگه اون وسط صبر کن 😮 یعنی منو با شلاق زده نه نه این امکان نداره
،، ف. ا. ک یو هاری( بلند)
. نشدیم نکنه دل هوس شلاق کرده هرزه
،، ارباب مگه ما کار دیگه ای نکردیم مثل
.مثل چی؟
،، مثل س...... ک.......... س
. واقعا تخیلاتت رو دوست دارم (me too )
،، ارباب میشه یه حموم دو نفره بریم خب راستش بدنم درد میکنه ( باعشوه)
. اگه می خوای می تو نم بگم الکس ببرت
،، ببباشه ددی
که یهووو
「مافیای سرد」
Hary And Jong Kook
♤Faik ♧
🂡🂢 the gambler🂣🂤
(
هاری، کوک. آجوما.. جوهی،، الکس،. خدمتکارا & )
، داری چیکار می کنی
. ممنون میشم بری ( از الان تو گشت هاری میگه) شلاق نازک رو از اتاق شکنجه بیاری ( آروم که فقط هاری میشنوه در اصل تو گوشش)
، چشم
هاری میره میاره
. متشکر
کوک با شلاق میره داخل اتاق
،، ار... اربب..... ارباب.. ااای.... ن چچچیه
. این شلاق
. فکر کردی من تورو به عنوان دوست دخترم قبول میکنم؟
،، ااا. خه
. هر چند تا میزنم میشماری تا 100
،، 1
،، 2
،، 3
،، 4
،، 5
،، 10
،، 20
،، 30
،، 40
،، 50
،، 60
،، 90
،، 100
. ع بیهوش شدی که
. مگه زدمت بیهوش شدی ( نه من زدمش)
. خوب ولش خودش بهوش میاد
از اتاق رفت بیرون
، چی شد
. آم فکر کنم مرد
، چی!!!!
. چیه از نظر من مرد
، خیل خوب اینو ولش کن من میرم می خوابم
. وایستا مگه ساعت چند
، یک و نیم شب
. او باشه شب بخیر
، شب بخیر
جوهی ویو
بهوش اومدم دیدم توی اتاق اربابم بدنم خیلی درد می کرد هیچی یادم نمیاد اما اونجا فقط شلاق نازک و یه تخت خونی بود یه لحظه با خودم موندم گفتم نکنه با ارباب را..... بطه داشتم ( تخیلاتت رو دوست دارم) پس این عالیه اما شلاق چی میگه اون وسط صبر کن 😮 یعنی منو با شلاق زده نه نه این امکان نداره
،، ف. ا. ک یو هاری( بلند)
. نشدیم نکنه دل هوس شلاق کرده هرزه
،، ارباب مگه ما کار دیگه ای نکردیم مثل
.مثل چی؟
،، مثل س...... ک.......... س
. واقعا تخیلاتت رو دوست دارم (me too )
،، ارباب میشه یه حموم دو نفره بریم خب راستش بدنم درد میکنه ( باعشوه)
. اگه می خوای می تو نم بگم الکس ببرت
،، ببباشه ددی
که یهووو
۵.۳k
۲۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.