«حرفی با قلب»
«حرفی با قلب»
آسوده نیستی ای قلب
گاه گاه می مانی
و دیگر بار می خزی غران
بیهوده مضطربی ای قلب
زندگی این است، فراز و نشیب!
اگر اینبار به درد آیی و فریاد کنی
با چاقوی دو لب جدایت می کنم از خویش
و در پای انبوه اندوه خونین و تاریک خود
می افکنم تو را ـ ای قلب!
آسوده نیستی ای قلب
گاه گاه می مانی
و دیگر بار می خزی غران
بیهوده مضطربی ای قلب
زندگی این است، فراز و نشیب!
اگر اینبار به درد آیی و فریاد کنی
با چاقوی دو لب جدایت می کنم از خویش
و در پای انبوه اندوه خونین و تاریک خود
می افکنم تو را ـ ای قلب!
۷۵۲
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.