فیک صدای تو: پارت ⁷
فیک صدای تو: پارت ⁷
از زبان هاتسوکو:
باروم نمیشد اون منو بغل کرده...
هیچ ثقت کسیو بغل نمیکنه
از چشم راستم اشک شوق ریخت
منم مقابلا بغلش کردم
متوجه شدم رئیسم با عصبانیت اومد اینجا
از زبان چویا:
برگام.... این دختره.. هاتسوکو.. اجیه اکوتاگاوا عه؟
ته چهره شبیهن...
یه مرده ااومد... عصبی بود..
~هاتسوکووووو....
_هااا؟..
~تو حق نداری مشتری هارو بغل کنییی.... چرا سر کارت نیستییی؟
_هاا؟... ب.. ببخشید
از زبان رئیس هاتسوکو:
چند مدتی میشد که یه حسایی به هاتسوکو پیدا کردم...
وقتی دیدم یه پسرو بغل کرده عصبی شدم و. رفتم سر هاتسوکو داد زدم
پشیمونم.. سرش داد زدم
پسره که بغلش کرده بود اومد جلو
#تو حق نداری بهش دستور بدییی
~خفهه..
#گوه نخور...... هاتسوکو حتی تو محل کارش نمیتونه داداشش که خیلی ساله ندیدتش رو بغل کنه.... خیلی مزخرفهههه..
~هاا؟... تو داداششی؟..
#ارهه...
رفتم تو. دفتر نشستم....
خیالم راحت شد که داداشش بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیلام.
بعد سال ها پارت جدید دادمممم..
از زبان هاتسوکو:
باروم نمیشد اون منو بغل کرده...
هیچ ثقت کسیو بغل نمیکنه
از چشم راستم اشک شوق ریخت
منم مقابلا بغلش کردم
متوجه شدم رئیسم با عصبانیت اومد اینجا
از زبان چویا:
برگام.... این دختره.. هاتسوکو.. اجیه اکوتاگاوا عه؟
ته چهره شبیهن...
یه مرده ااومد... عصبی بود..
~هاتسوکووووو....
_هااا؟..
~تو حق نداری مشتری هارو بغل کنییی.... چرا سر کارت نیستییی؟
_هاا؟... ب.. ببخشید
از زبان رئیس هاتسوکو:
چند مدتی میشد که یه حسایی به هاتسوکو پیدا کردم...
وقتی دیدم یه پسرو بغل کرده عصبی شدم و. رفتم سر هاتسوکو داد زدم
پشیمونم.. سرش داد زدم
پسره که بغلش کرده بود اومد جلو
#تو حق نداری بهش دستور بدییی
~خفهه..
#گوه نخور...... هاتسوکو حتی تو محل کارش نمیتونه داداشش که خیلی ساله ندیدتش رو بغل کنه.... خیلی مزخرفهههه..
~هاا؟... تو داداششی؟..
#ارهه...
رفتم تو. دفتر نشستم....
خیالم راحت شد که داداشش بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیلام.
بعد سال ها پارت جدید دادمممم..
۲.۵k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.