عشق من بگذار تا راحت فراموشت کنم

عشق من! بگذار تا راحت فراموشت کنم
در میان این شب تاریک، خاموشت کنم

دست بردار از سر عریانی بغضم، بس است
نه نمیخاهم که هق هق، آسمان پوشت کنم

جرعه جرعه زهر مارم شد تمام زندگی
شوکران هستی چه اصراری که هی نوشت کنم

پانته آ ! من آبراداتاسی که گفتی نیستم
پس چرا یاد از تو و ویرانه ی شوشت کنم

بعد از این بیجا کنم در شعر، شب را موی تو
یا که صبحم را شبیه آن بناگوشت کنم

تا ابد دلتنگ می گیرم خودم را در بغل
نیستم گستاخ دیگر فکر آغوشت کنم

میروم از آتشت سودابه، بیرون روسپید
بهتر از آن است که خود را سیاووشت کنم

گرچه دل کندن همان مرگ است ناچارم ولی
در شب جشن تولد، شمع خاموشت کنم
دیدگاه ها (۳۲)

شده هرگز دلت مال ِ کسی باشد که دیگر نیست؟نگاهت سخت دنبال ِ ک...

💞 💞 ❗ تاریخ را مطالعه کرده اید؟👈 به "زبیر بن عوام" میگفتند ...

من پیر شدم ،دیر رسیدی،خبری نیستمانند من آسیــمه سر و دربـدری...

بازپنج شنبه شده بی تو دلم غمگین استسایه ی کوچ کبوتر به سرم س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط