یک ستاره از آسمان افتاد

یک ستاره از آسمان افتاد ؛
یک برگ از درخت ؛
نیز گلبرگ گلی
یک قطره خون از چشم من بر خاک ؛
یک مهره ی تسبیح
می آیی

ستاره ی دوم هم افتاد
و من دیدم برگی از درخت
و نیز گلبرگی از گل
قطره ای دیگر خون
از چشم من بر خاک
و مهره ای از تسبیح
می آیی

خوشه ی پروین افتاد
و شاخه ای از درخت تنها شد
و بی برگ
و گلی پژمرد
یک پیاله خون از چشم من
و خاکی سرخ
و تمام شد مهره های تسبیح
می آیی

آخر شد شب اول پاییز
و من چشمان اشکبار خود بستم
تا شبی دیگر

من تا آخرین قطره ی اشک ؛
و گلای شب بو
تا اذان تا آخرین ستاره آسمان
و درخت تا آخرین شاخه و برگ
و مهره های تسبیح
روزه ی انتظار داریم
تا آخرین شب پاییز
شاید بیایی
_

#مسلم_مک_وندی
مسلم مک وندی
Moslem Makvandi


#سروده_انتظار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#تسبیح
#اذان
#شب
دیدگاه ها (۱)

برای این منِ تنهای کوچ نشینقدم گذاشتن بر شهرِ قلبِ تواز گذرگ...

چقدر دل نوازند آهنگ هایی کهوقتی بهشون گوش میدیخیلی آروم چشما...

عشق تو تمام توشه ی زندگی من است حتی در سفرتنها اندکی از حجم ...

بعضی از آمدن ها شروع هرچه خوبیستمثل تو که وقتی آمدیعید شد،به...

yek tarafe part : 6

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط