موهایم را شانه میزنم

مــوهـایــم را شـانـه میـزنـــم ...

تــــو در رویـــــایــی...

مـن خیـالتـــــ را میبـافـم...

تـــــو مـــوهـایـم را ...

یکـــ رُز ، لای مــوهایـم کاشتـم ...

و دلتنگـی هـایـم را ...

بـه دورترین رنـج زاران بردم ...

فــردا شــایـــــد ...

یکـــــ فـرامـوشـیِ خفیفـــــ جوانه زد ...
دیدگاه ها (۴)

دلواپس غربتِ من نباش ...در این دیار پنجره ها ...عادت دیرینه‌...

کـَـم کـَـم یــاد گـرفتـه ام ...به جــایِ تــو فکــر کُـنــم...

شـــرط بستــــه امـــــ ...ســـر نیـامـدنتــــــــ ...چـه بـ...

می گویند قلب هر کس ... به اندازه مشت بسته اوست ...اما من قلب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط