دوستش میداشتم نه آنگونه که آدمی به آدمی دل میبندد ب
دوستش میداشتم ؛ نه آنگونه که آدمی به آدمی دل میبندد ، بلکه چنانکه یک روحِ گمگشته ، در تاریکیِ مطلق ، به آستانهی چیزی مقدس پناه میبرد ، اما او رفت ، بیآنکه حتی نگاهی واپسین ارزانیام دارد. و اینک من ماندهام با ایمانی ویران، با خدایی خاموش که هیچگاه پاسخی نداد، و قلبی که هنوز، به شکل احمقانهای، برای نبودنش میتپد نه برای بودنش...
- ۱.۶k
- ۰۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط