که یکهو بیهوش شدم چیزی نفهمیدم

که یکهو بیهوش شدم چیزی نفهمیدم
+بلند شدم که دیدم به صندلی بسته شدم و یه مردی اومد بیرون
+تو کی هستی ولم کن
؟پس تو هستی سوگولی کوک
+اره اره منم
؟وایی پی تویی خب فهمیدم حامله ای
+ت..تو
؟اخی تو هنوز کوچولیی می خوای از دستش خلاص شی
+ن..نه خواهش می...اخخخ نکن...نکن...اییی(مرده داشت ات رو میزد )
∆کلی کتک خورد و مرده ولش کرد و انداختش جلوی درشون بارون بدی میزد ات بیهوش بود وقتی بیدار شد فهمید جلوی دره عمارت رفت داخل که دید کوک همونجا نشسته اون سردش بود و حالش بد بود و خونریزی داشت همه داشتن به ات نگاه میکردن همه بود اعضا،کوک،خدمتکارا همه رفت جلو تر که دید همه دارن با نگرانی بهش نگاه میکنن رفت جلوتر که دیگه چیزی نفمید درسته اون بیهوش شد همه صداش میزدن وبی اون تنها چیزی که یادشه این بود که کوک و اعضا داشتن بهش التماس میکردن که نخوابه ولی خب اون بیهوش شد

ویو کوک
-رفتم خونه بارون شدیدی بود خدمتکارا گفتن ات رفته بیرون ولی ساعت ده سب سد و نیومد یکدفعه در باز شد و ات اومد داخل از بین پاش خون میومد اومد جلو تر که بیهوش شد رفتیم بالا سرش
جین:کوک زود باش من میرم ماشینو اماده کنم بیارس
-باشه
جیهوپ:ات ات سعی کن نخوابی حب
+و..و..ولی من خ..خ..خوابم...م..میاد(بیهوش شد)
-اتتتتتتتتتت (گریه)
∆بردنش بیمارستان و گذاشتنش روی برانکارد و بردنش اتاق عمل وقتی دکتر اومد بیرون
؟متاسفم ولی....
دیدگاه ها (۶)

تکپارتی جیمین (وقتی که موچی هاشو میخوری اخرم ظرفش مورد علاقه...

تکپارتی تهیونگ(وقتی که توی خواب و می خوای بیدارش کنی ولی با ...

تکپارتی شوگا(علامت شوگا- علامت ات+)+سلام اسم من ات هست من چن...

تکپارتی جین(وقتی که باهاش شوخی خرکی میکنی ولی به جاهای بد کش...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

عشق مافیایی p3

عشق مافیاییp2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط