تکپارتی جیمین وقتی که موچی هاشو میخوری اخرم ظرفش مورد عل
تکپارتی جیمین (وقتی که موچی هاشو میخوری اخرم ظرفش مورد علاقه شو میشکونی)
(ات+ جیمین-)
ویو ات
+صبح بچد بلند شدم که با قیافه کیوت خوردنی جیمین روبه رو شدم محکم بوسیدمش
+جیمینااا بلند شو بیب باید بری سر کار
-یاا ات بزا بخوابم
+چگیا بلند شو باشه افرین اگه بلند شدی شب برات موچی درست میکنم
-واگعا(بچگونه و ذوق)
+اله عمو جونیی حالا هم بلند شو برو دست و صورتتو بشور
-باشهه ولی من عمو جونیی نیستم
+حالا ددی موچی خوبه
-افرین بیبی من رفتم حموم
+باشه برو
∆جیمین رفت حموم و ات هم رفت پایین و داشت صبحونه درست میکرد + موچی و جیمین هم اومد از حموم بیرون و لباسشو پوشید و رفت پایین
+داشتم موچی درست میکردم که جیمین اومد نشست صبحونه رو دادم بهش و خورد
-تنکس بیب من میرم سرکت شب ساعت هشت میام
+برو عشقم(بوسش کرد)
-شیطون من رفتم بای
+بایی
∆جیسو زنگ زد به ات که بریم بیرون ات هم قبول کرد و رفتن بیرون ساعت هفت و نیم برگشت خونه که از خستگی و گرسنگی حواسش نبود چی میخوره و بله موچی های جیمینو می خوره و در اخر موقع رفتن ظرفشو میشکونه و میپفته روی تخت
ویو جیمین
-اومدم خونه که دیدم ات خوابه رفتم توی آشپزخونه که دیدم ظرف مورد علاقم شکسته و موچی ها هم نیستن
∆جیمین با کیوتی تمام داد زد
-اتتتتتتتتتت
+چیشده چیشده(از خواب پرید)
-بیا
+بله
-ظرف مورد علاقم شکسته و موچی هامم خورده شده
+وایی جیمینا ببخشید خستم بود نفهمیدم اینطوری شد
-من قهرم(رو شو کرد اونو و قهر کرد)
+جیمی
+جیمینا
+جیمین
-ها
+ببخشید بیبی موچی الان برات درست میکنم و فردا هم میریم برات ظرف میخرو
-واقعااا
+اره بیا بشین
∆ات برای جیمین موچی درست کرد و نشست و خوردن موچی جیمینو که به صورت کیوت ترین حالت ممکن نیخورد رو میدید و قش میکرد هر لحظه(و بگم اخرم بخاطر ظرف و موچی ها تنبیه شد و من دیگه وارد جزئیات بیشتر نمیشم بای بای 😅🤣)
(ات+ جیمین-)
ویو ات
+صبح بچد بلند شدم که با قیافه کیوت خوردنی جیمین روبه رو شدم محکم بوسیدمش
+جیمینااا بلند شو بیب باید بری سر کار
-یاا ات بزا بخوابم
+چگیا بلند شو باشه افرین اگه بلند شدی شب برات موچی درست میکنم
-واگعا(بچگونه و ذوق)
+اله عمو جونیی حالا هم بلند شو برو دست و صورتتو بشور
-باشهه ولی من عمو جونیی نیستم
+حالا ددی موچی خوبه
-افرین بیبی من رفتم حموم
+باشه برو
∆جیمین رفت حموم و ات هم رفت پایین و داشت صبحونه درست میکرد + موچی و جیمین هم اومد از حموم بیرون و لباسشو پوشید و رفت پایین
+داشتم موچی درست میکردم که جیمین اومد نشست صبحونه رو دادم بهش و خورد
-تنکس بیب من میرم سرکت شب ساعت هشت میام
+برو عشقم(بوسش کرد)
-شیطون من رفتم بای
+بایی
∆جیسو زنگ زد به ات که بریم بیرون ات هم قبول کرد و رفتن بیرون ساعت هفت و نیم برگشت خونه که از خستگی و گرسنگی حواسش نبود چی میخوره و بله موچی های جیمینو می خوره و در اخر موقع رفتن ظرفشو میشکونه و میپفته روی تخت
ویو جیمین
-اومدم خونه که دیدم ات خوابه رفتم توی آشپزخونه که دیدم ظرف مورد علاقم شکسته و موچی ها هم نیستن
∆جیمین با کیوتی تمام داد زد
-اتتتتتتتتتت
+چیشده چیشده(از خواب پرید)
-بیا
+بله
-ظرف مورد علاقم شکسته و موچی هامم خورده شده
+وایی جیمینا ببخشید خستم بود نفهمیدم اینطوری شد
-من قهرم(رو شو کرد اونو و قهر کرد)
+جیمی
+جیمینا
+جیمین
-ها
+ببخشید بیبی موچی الان برات درست میکنم و فردا هم میریم برات ظرف میخرو
-واقعااا
+اره بیا بشین
∆ات برای جیمین موچی درست کرد و نشست و خوردن موچی جیمینو که به صورت کیوت ترین حالت ممکن نیخورد رو میدید و قش میکرد هر لحظه(و بگم اخرم بخاطر ظرف و موچی ها تنبیه شد و من دیگه وارد جزئیات بیشتر نمیشم بای بای 😅🤣)
- ۵.۴k
- ۱۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط