رمانمامان من کیه

رمان:مامان من کیه؟
پارت:21
ویو یوری
یوری:من باید برم بیمارستان
٪:برای چی؟
یوری:میخوام ببینم هوسوک چیزیش نشده باشه..
٪:من خبر میگیرم..تو لازم نکرده بری؟
یوری:با کاری که باهام کردی لزومی نمیدونم بخوام به حرفت گوش بدم
٪:چ زری زدی؟
یوری:گفتم لزومی نمیدونم به حرفت گوش بدم..
٪:ببین..یک کلمه دیگه حرف بزنی میکشمت..
یوری:شاید تو به جین گفتی هوسوک رو بکشه..نه؟
٪:من جین رو نمیشناسم..
یوری:اخه وقتی گوشی رو جین ازم گرفت دیگه ندیدمش..امروز گوشی رو توی اتاقم دیدم..یکیش شماره جین بود..یکیش شماره سولی..
٪:*چاقو میزاره زیر گلوش*میدونی که میتونم بیخ به بیخ گلوت رو ببرم
یوری:باشه..پس زود باش..
٪:*چاقو یکم فشار میده،که فقط یوری زخم میشه*
یوری:*با مشت میزنه توی دماغش،بعد چاقو رو برمیداره،میزنه توی گلوش*
٪:*کلی خون بالا میاره*
یوری:*زنگ میزنه به هوسوک*
هوسوک:چیکار کردی؟
یوری:کشتمش..همون طور که گفتی..
هوسوک:خوبه..حالا جین رو پیدا کن..مطمئنم توی اون خونه قایمش کرده..
یوری:باشه..بهت زنگ میزنم
هوسوک:خیلی خب..خدافس
یوری:بای
ویو هوسوک
*بعد از این اتفاق رفتم فروشگاه،از گل فروشی یک شاخه گل رز قرمز خریدم(گل هایی مثل گل رز سرخ،گل لاله،گل یاس بنفش،گل نرگس و... نماد عشق و علاقه هستن)بعد از خرید اون گل دوباره یوری زنگ زد.....*
ادامه دارد...


میدونم کوتاه بود..ولی بخاطر اینه که پارت بعد جذاب میشه..ماچ به لپتون
دیدگاه ها (۴)

رمان:عشقپارت:5ا/ت:اخیش بالاخره رسیدیم.. تهیونگ:بنظرتون اونا ...

#ناشناس

🎀کوشولوووووو🎀

نه بی احترامی نشده..ببین موضوع اینه من رمان رو پر از حاشیه و...

پارت 2جین:(چاقو رو میگیره)چرا میخوای بکشیش؟ هوسوک:به همون دل...

مامان من کیه؟ *یوری چاقو رو میگیره*یوری:د..داری چیکار میکنی؟...

رمان فیک پارت 7 اره درسته دیگه پارت هفت؟؟ خب از همین الان شر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط