قلبم و پ س بده قسمت چهاردهم
قلبمـ ـو پـ ـس بده:💞 قسمت چهاردهـم💞
سهون:
پوووف فک کنم لوهان از جی یون خوشش اومده هنوز نشناختتش که
اینجوری رفتار میکنه اگه بشناستس مثل من اصلا طرفشم نمیره وقتی گفت چی شده مگه ؟!؟کوتاه و مختصر همه چیز و واسش سانسور شده تعریف کردم
اول دهنش از تعجب وا مونده بود بعد زد زیر خنده و گفت واااقعا این کارارو کرده؟!؟چه شیطون و بامزه س این دختر و دوباره خندید
منم همینطوری داشتم نگاش میکردم و گفتم ب نظرت شیطون و بامزه س؟!؟ وححشیی و خوددرگیره نه بامزه برااادره من ...
دیگه دیر شده بود و مطمئن بودم اونم مثل من خیلی خسته س ازش خداحافظی کردم و رفتم خونه و تا خود صبح ی سر خوابیدم ...
اینجوری رفتار میکنه اگه بشناستس مثل من اصلا طرفشم نمیره وقتی گفت چی شده مگه ؟!؟کوتاه و مختصر همه چیز و واسش سانسور شده تعریف کردم
اول دهنش از تعجب وا مونده بود بعد زد زیر خنده و گفت واااقعا این کارارو کرده؟!؟چه شیطون و بامزه س این دختر و دوباره خندید
منم همینطوری داشتم نگاش میکردم و گفتم ب نظرت شیطون و بامزه س؟!؟ وححشیی و خوددرگیره نه بامزه برااادره من ...
دیگه دیر شده بود و مطمئن بودم اونم مثل من خیلی خسته س ازش خداحافظی کردم و رفتم خونه و تا خود صبح ی سر خوابیدم ...
جی یون: باصدای الارم گوشیم بیدارشدم اههه ی روز کسل کننده ی دیگه همش کار کار گوشی رو گرفتم و خفش کردم و رفتم حموم دوش گرفتم حوصله ی صاف کردن موهای فرمو نداشتم ی سشوار کشیدم و لباسامو پوشیدم و ی خورده ارایش کردم امیدوارم امروزم مث دیروز روز ارومی باشه و سمت شرکت حرکت کردم وقتی رسیدم همه مشغول کار خودشون بودن عکسبرداری دیروز تموم شده بود نمیدونستم امروز قراره چیکارکنیم پس باید میرفتم تو دفترش و ازش میپرسیدم رفتم سمت منشیش و پرسیدم اقای اوه هس؟
منشی:اره هستن
ممنون میشه بگین من اومدم و کارش دارم منشی گوشی رو ورداشت و بعد چنددیقه بعد گفت بفرمایید تو
درزدم ورفتم تو وی سلام مختصردادم
سهون:
توی دفتر نشسته بودم که منشی در زد و اومد و گفت که پارک جی یون میخواد منو ببینه گفتم بگو بیاد تو اومد تو و سلام کرد سرمو از روی پرونده ای که خودش خرابش کرده بود و داشتم درستش میکردم برنداشتم و گفتم چیکار داری با من؟!؟
جی یون:
پوووف این ادم نمیشه منم همونجوری دست ب سینه وایستادم
امروز باید چیکاربکنم ریییسسس
سهون:
مگه من اینجا مدیر برنامه های شما هستم؟!؟مگه مدیربرنامه ندارید؟!؟ تا جایی که من اطلاع دارم بعد از ظهر ادامه ی عکسبرداریای شماست و کاری ندارید تا پس فردا که ی جشن به مناسبت همکاریمون با شرکت yj هست
دفعه دیگه هم بخاطر همچین چیزایی وقت منو نگیرید میبینید که دارم پرونده هایی که خراب کردیدو درست میکنم حالام بفرمایید بیرون ...
جی یون:
😒 😒 ب درک خوب کاری کردم خراب کردم انقد بمون درستشون کن تا موهات مث دندونات سفید بشه
از اتاق رفتم بیرون ومحکم درو کوبیدم چندتا نفس عمیق کشیدم اروم باش جی یونا اروم
اصلا بهش اهمیت نده رفتم پایین طرف صبح کار خاصی نداشتم
پس رفتم پیش ارایشگر شرکت و موهامو رنگ مشکی زدم روش تا از رنگ طلایی ک خیلی وقت هم نبود رنگش کرده بودم دربیاد
سهون:
کارام تموم شده بودن واسه امروز... ظهر بود داشتم میرفتم سمت پارکینگ که جی یونو دیدم وقتی از اسانسور اومدم بیرون موهاشو مشکی کرده بود یاد حرف لوهان افتادم که گفته بود دختر خوبیه ولی من ازش خوشم نمیومد ولی الان واقعا خیلی جذاب شده بود با اون موهای مشکیش سرمو برگردوندم و رفتم پارکینگ وسوار ماشین شدم و رفتم سمت خونه..
جی یون:
وقتی دیدمش اصلا محل بهش ندادم انگار ن انگار ک همو میشناسیم حوصلم بد جور سررفته بود هیچ کاری واسه انجام دادن نداشتم تصمیم گرفتم ی سر برم خونه و برگردم تا یکم هوام عوض بشه ک اون پسره ی دیروزی ک باسهون اومده بود رو دیدم اسمش چی بود... ل ...ل..داشته اهات لوهان بود این اینجا چیکار میکنه وقتی سهون نیست☹ ️
لوهان:
دیشب تصمیم داشتم که امروز بیام جی یون و ببینم اما بهش نگم که برای دیدن اون اومدم رفتم سمتش
_سلام
_سلام
_خوبین؟!؟
_مرسی.کاری با من داشتید؟!؟
_نه داشتم رد میشدم گفتم ی سر اینجا هم بیام میخواید بریم با هم ی چیزی بخوریم؟!؟من هنوز نهار نخوردم شما چی؟!؟
جی یون :
نهارر؟؟نگاهی بهش انداختم این انگار بااون یکی فرق داره ی خورده شخصیت ک داره منم چون گشنم بود میخواستم برم اما خیلی پررویی بود با ی تعارف برم پس گفتم:
اممم ممنون مزاحمتون نمیشم
کامنت اجباریه ها
سهون:
پوووف فک کنم لوهان از جی یون خوشش اومده هنوز نشناختتش که
اینجوری رفتار میکنه اگه بشناستس مثل من اصلا طرفشم نمیره وقتی گفت چی شده مگه ؟!؟کوتاه و مختصر همه چیز و واسش سانسور شده تعریف کردم
اول دهنش از تعجب وا مونده بود بعد زد زیر خنده و گفت واااقعا این کارارو کرده؟!؟چه شیطون و بامزه س این دختر و دوباره خندید
منم همینطوری داشتم نگاش میکردم و گفتم ب نظرت شیطون و بامزه س؟!؟ وححشیی و خوددرگیره نه بامزه برااادره من ...
دیگه دیر شده بود و مطمئن بودم اونم مثل من خیلی خسته س ازش خداحافظی کردم و رفتم خونه و تا خود صبح ی سر خوابیدم ...
اینجوری رفتار میکنه اگه بشناستس مثل من اصلا طرفشم نمیره وقتی گفت چی شده مگه ؟!؟کوتاه و مختصر همه چیز و واسش سانسور شده تعریف کردم
اول دهنش از تعجب وا مونده بود بعد زد زیر خنده و گفت واااقعا این کارارو کرده؟!؟چه شیطون و بامزه س این دختر و دوباره خندید
منم همینطوری داشتم نگاش میکردم و گفتم ب نظرت شیطون و بامزه س؟!؟ وححشیی و خوددرگیره نه بامزه برااادره من ...
دیگه دیر شده بود و مطمئن بودم اونم مثل من خیلی خسته س ازش خداحافظی کردم و رفتم خونه و تا خود صبح ی سر خوابیدم ...
جی یون: باصدای الارم گوشیم بیدارشدم اههه ی روز کسل کننده ی دیگه همش کار کار گوشی رو گرفتم و خفش کردم و رفتم حموم دوش گرفتم حوصله ی صاف کردن موهای فرمو نداشتم ی سشوار کشیدم و لباسامو پوشیدم و ی خورده ارایش کردم امیدوارم امروزم مث دیروز روز ارومی باشه و سمت شرکت حرکت کردم وقتی رسیدم همه مشغول کار خودشون بودن عکسبرداری دیروز تموم شده بود نمیدونستم امروز قراره چیکارکنیم پس باید میرفتم تو دفترش و ازش میپرسیدم رفتم سمت منشیش و پرسیدم اقای اوه هس؟
منشی:اره هستن
ممنون میشه بگین من اومدم و کارش دارم منشی گوشی رو ورداشت و بعد چنددیقه بعد گفت بفرمایید تو
درزدم ورفتم تو وی سلام مختصردادم
سهون:
توی دفتر نشسته بودم که منشی در زد و اومد و گفت که پارک جی یون میخواد منو ببینه گفتم بگو بیاد تو اومد تو و سلام کرد سرمو از روی پرونده ای که خودش خرابش کرده بود و داشتم درستش میکردم برنداشتم و گفتم چیکار داری با من؟!؟
جی یون:
پوووف این ادم نمیشه منم همونجوری دست ب سینه وایستادم
امروز باید چیکاربکنم ریییسسس
سهون:
مگه من اینجا مدیر برنامه های شما هستم؟!؟مگه مدیربرنامه ندارید؟!؟ تا جایی که من اطلاع دارم بعد از ظهر ادامه ی عکسبرداریای شماست و کاری ندارید تا پس فردا که ی جشن به مناسبت همکاریمون با شرکت yj هست
دفعه دیگه هم بخاطر همچین چیزایی وقت منو نگیرید میبینید که دارم پرونده هایی که خراب کردیدو درست میکنم حالام بفرمایید بیرون ...
جی یون:
😒 😒 ب درک خوب کاری کردم خراب کردم انقد بمون درستشون کن تا موهات مث دندونات سفید بشه
از اتاق رفتم بیرون ومحکم درو کوبیدم چندتا نفس عمیق کشیدم اروم باش جی یونا اروم
اصلا بهش اهمیت نده رفتم پایین طرف صبح کار خاصی نداشتم
پس رفتم پیش ارایشگر شرکت و موهامو رنگ مشکی زدم روش تا از رنگ طلایی ک خیلی وقت هم نبود رنگش کرده بودم دربیاد
سهون:
کارام تموم شده بودن واسه امروز... ظهر بود داشتم میرفتم سمت پارکینگ که جی یونو دیدم وقتی از اسانسور اومدم بیرون موهاشو مشکی کرده بود یاد حرف لوهان افتادم که گفته بود دختر خوبیه ولی من ازش خوشم نمیومد ولی الان واقعا خیلی جذاب شده بود با اون موهای مشکیش سرمو برگردوندم و رفتم پارکینگ وسوار ماشین شدم و رفتم سمت خونه..
جی یون:
وقتی دیدمش اصلا محل بهش ندادم انگار ن انگار ک همو میشناسیم حوصلم بد جور سررفته بود هیچ کاری واسه انجام دادن نداشتم تصمیم گرفتم ی سر برم خونه و برگردم تا یکم هوام عوض بشه ک اون پسره ی دیروزی ک باسهون اومده بود رو دیدم اسمش چی بود... ل ...ل..داشته اهات لوهان بود این اینجا چیکار میکنه وقتی سهون نیست☹ ️
لوهان:
دیشب تصمیم داشتم که امروز بیام جی یون و ببینم اما بهش نگم که برای دیدن اون اومدم رفتم سمتش
_سلام
_سلام
_خوبین؟!؟
_مرسی.کاری با من داشتید؟!؟
_نه داشتم رد میشدم گفتم ی سر اینجا هم بیام میخواید بریم با هم ی چیزی بخوریم؟!؟من هنوز نهار نخوردم شما چی؟!؟
جی یون :
نهارر؟؟نگاهی بهش انداختم این انگار بااون یکی فرق داره ی خورده شخصیت ک داره منم چون گشنم بود میخواستم برم اما خیلی پررویی بود با ی تعارف برم پس گفتم:
اممم ممنون مزاحمتون نمیشم
کامنت اجباریه ها
- ۴.۴k
- ۲۹ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط