در جیبش یک الماس داشت، داشت راه می رفت، یک گردو دید، خم ش
در جیبش یک الماس داشت، داشت راه میرفت، یک گردو دید، خم شد گردو را بردارد،
الماس از جیبش افتاد در چاهی عمیق، گردو را باز کرد، خراب بود...
«مواظب الماسهای زندگیتان باشید»
❤️
الماس از جیبش افتاد در چاهی عمیق، گردو را باز کرد، خراب بود...
«مواظب الماسهای زندگیتان باشید»
❤️
۳.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۱