به نام خدا. شرح مختصری از احوالات اجتماعی و سیاسی
به نام خدا. شرح مختصری از احوالات اجتماعی و سیاسی
در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) علیهم السلام.
(1) زید بن علی با اینکه شریف ترین مردم بعد امام بود اما قیام او مورد حمایت صادقین(ع) واقع نشد. امامت مفضول و انکار مهدویت و لزوم قیام به سیف از انحرفات بزرگ ایشان بود. امام صادق با بسیاری از ایشان به سختی مقابله کرد و ابوالجارود را لعن کرد.
در سند شریف صحیفه سجادیه امده که راوی با فرزند زید ملاقات کرد و گفت که امام باقر پدرش را از قیام نهی کرده و سرانجام او را خبر داده و سوال از امام صادق و نظر او درباره این امر میکند. راوی استنکاف میکند یحیی اصرار میکند که بداند او هم میگوید امام فرمود انک تقتل و تصلب کما قتل ابوک و صلب. یحیی متغییر شده و یمحو الله ما یشا را می خواند و میگوید ما علم و سیف داریم صادقین فقط اهل علم هستند. مسائلی مطرح می شود در ادامه راوی می پرسد اهم اعلم ام انتم؟ یحیی سرش را پایین می اندازد و میگوید هر یک بهره ای از دانش داریم. اما آنچه ما میدانیم صادقین هم میدانند اما هرچه ایشان میدانند ما نمیدانیم.و الی آخر.
(2) در اول وقایع حکومت عباسی بیشتر دشمنان اموی و دوستداران اهل بیت به عباسیان علیه امویان پیوستند و با نفس زکیه بیعت کردند و حتی طیف وسیعی از عامه از جمله مالک بن انس و ابوحنیفه او را حمایت کردند. اما از حمایت امام صادق(ع) محروم ماند. محمد مست حمایتها بود وحتی امام صادق(ع) را به بیعت خویش خواند. و امام را متهم به حسادت کردند.
(3) در زمان امام کاظم(ع) حضرت فرجام قیام شهید فخ را به او نمایاند که کشته می شوند و ازو خواست که امام را به قیام نخواند و حتی هادی عباسی بعد شهادت شهید فخ امام کاظم (ع) را متهم به آمریت در قیام فخ کرد و بهانه ای برای قصد جان امام یافت که اجل مهلتش نداد.
این مختصر مسائلی که ازین سه امام معصوم نقل شد شاید نزدیک به چهل درس فقهی اصولی کلامی تاریخی حکومتی و..دارد. اما حسب حوصله ی دوستان مختصری از آن را بیان میکنیم. 1_ هر سه شهید از خوبان و عالمان شیعه بودند. اما عالم تر ازیشان هم موجود بود. 2_اهمیت حیاتی ولایت برای هر سه جا نیفتاده بود. 3_بخاطر علم کمتر ومعنویت کمتر؛ بینشی ضعیف تر در علمیات و اجتماعیات و مصالح عالیه ی جامعه ی اسلامی داشتند و حتی گرفتار توهم بودند به نحوی که ائمه را به بیعت خویش می خواندند. 4_نشان میدهد شخص نا اهل یا کسی که اهل تر ازو هست حقیقتا باید چنانکه از شیر می گریزد از ریاست عامه بپرهیزد و حتی توجیهات خام یا اولیه شرعی او را فریب ندهد و باید خود را در فهم و عمل، ضعیف تر از اعلم اعدل بداند و به این دانسته در عمل ملتزم باشد و الا علم و معنویت و فهم اندک یک سرطان بدخیم خواهد بود. 5_غربت اهل بیت(ع) و سختی مواجهه با مشکلات داخلی درین سه واقعه بشدت مشهود است. که گاهی ما یار نیستیم و کاش بار نباشیم و این درد بزرگی ست.
در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) علیهم السلام.
(1) زید بن علی با اینکه شریف ترین مردم بعد امام بود اما قیام او مورد حمایت صادقین(ع) واقع نشد. امامت مفضول و انکار مهدویت و لزوم قیام به سیف از انحرفات بزرگ ایشان بود. امام صادق با بسیاری از ایشان به سختی مقابله کرد و ابوالجارود را لعن کرد.
در سند شریف صحیفه سجادیه امده که راوی با فرزند زید ملاقات کرد و گفت که امام باقر پدرش را از قیام نهی کرده و سرانجام او را خبر داده و سوال از امام صادق و نظر او درباره این امر میکند. راوی استنکاف میکند یحیی اصرار میکند که بداند او هم میگوید امام فرمود انک تقتل و تصلب کما قتل ابوک و صلب. یحیی متغییر شده و یمحو الله ما یشا را می خواند و میگوید ما علم و سیف داریم صادقین فقط اهل علم هستند. مسائلی مطرح می شود در ادامه راوی می پرسد اهم اعلم ام انتم؟ یحیی سرش را پایین می اندازد و میگوید هر یک بهره ای از دانش داریم. اما آنچه ما میدانیم صادقین هم میدانند اما هرچه ایشان میدانند ما نمیدانیم.و الی آخر.
(2) در اول وقایع حکومت عباسی بیشتر دشمنان اموی و دوستداران اهل بیت به عباسیان علیه امویان پیوستند و با نفس زکیه بیعت کردند و حتی طیف وسیعی از عامه از جمله مالک بن انس و ابوحنیفه او را حمایت کردند. اما از حمایت امام صادق(ع) محروم ماند. محمد مست حمایتها بود وحتی امام صادق(ع) را به بیعت خویش خواند. و امام را متهم به حسادت کردند.
(3) در زمان امام کاظم(ع) حضرت فرجام قیام شهید فخ را به او نمایاند که کشته می شوند و ازو خواست که امام را به قیام نخواند و حتی هادی عباسی بعد شهادت شهید فخ امام کاظم (ع) را متهم به آمریت در قیام فخ کرد و بهانه ای برای قصد جان امام یافت که اجل مهلتش نداد.
این مختصر مسائلی که ازین سه امام معصوم نقل شد شاید نزدیک به چهل درس فقهی اصولی کلامی تاریخی حکومتی و..دارد. اما حسب حوصله ی دوستان مختصری از آن را بیان میکنیم. 1_ هر سه شهید از خوبان و عالمان شیعه بودند. اما عالم تر ازیشان هم موجود بود. 2_اهمیت حیاتی ولایت برای هر سه جا نیفتاده بود. 3_بخاطر علم کمتر ومعنویت کمتر؛ بینشی ضعیف تر در علمیات و اجتماعیات و مصالح عالیه ی جامعه ی اسلامی داشتند و حتی گرفتار توهم بودند به نحوی که ائمه را به بیعت خویش می خواندند. 4_نشان میدهد شخص نا اهل یا کسی که اهل تر ازو هست حقیقتا باید چنانکه از شیر می گریزد از ریاست عامه بپرهیزد و حتی توجیهات خام یا اولیه شرعی او را فریب ندهد و باید خود را در فهم و عمل، ضعیف تر از اعلم اعدل بداند و به این دانسته در عمل ملتزم باشد و الا علم و معنویت و فهم اندک یک سرطان بدخیم خواهد بود. 5_غربت اهل بیت(ع) و سختی مواجهه با مشکلات داخلی درین سه واقعه بشدت مشهود است. که گاهی ما یار نیستیم و کاش بار نباشیم و این درد بزرگی ست.
۱.۳k
۰۸ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.