دچار نوعی بهتزدگی و بیحسی شدهام احساس خستگی نمیکنم

دچارِ نوعی بهت‌زدگی و بی‌حسی شده‌ام. احساسِ خستگی نمی‌کنم، خوابم نمی‌آید، غصه‌دار نیستم، شاد هم نیستم؛ قدرتِ این را ندارم که تو را با خیالِ خودم به اینجا بیاورم.
هر چند که تصادفاً سمتِ راستم یک صندلیِ خالی وجود دارد، گویی برای تو گذاشته شده است؛
در چنگالِ چیزی هستم و نمی‌توانم خودم را از دستش رها کنم.
l
#فرانتس_کافکا
دیدگاه ها (۶)

اشک به چشمانم آمد ولی باهاش جنگیدمبعد شروع به فکرکردن درباره...

آدمى چه شد؟ باقيمانده، نيمه مانده ی او كجاست و اگر هست به كج...

Came back from the void with the void still in me.

حالا پی بردم که پُر ارزش ترین قسمت من همین تاریکی، همین سکوت...

p62

پرسیدم: «چند تا منو دوست نداری؟»روی یک تکه از نیمرو، نمک پاش...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط