بویِ نم می دهد ...
بویِ نم میدهد ...
ازهمان دونفرهها شدهاست . هوا را میگویم .
باران ریز ریز به موهایم میچسبد .
زمستان است و به پاییز مانند ...
کنار هم راه میرویم ، شانه به شانه دیگر نه ...
تند قدم برمیداری و سر به زیر !
چیزهایی میپرسم که احمقانه است .
مگر دیگر به من ربطی دارد که چه کسی وارد زندگیات شدهاست ؟
" من تورا کنار نگذاشتهام که بدنبال کسی دیگر بروم "
درست یادم میآید سومین باری را که تکرارش کردی ... آرام چرا نمیشوم ؟
زمان میگذرد ، همان خیابان پنجم گوشهای ایستادهایم .
حرفهایی را میگویی که مغزم را فلج میکند .
آرامِ جانم !
من از صدایت هیچ بغضی را نفهمیدم .
خیره نگاهم کن !
من در چشمهایت هم اشک را نخواهمدید .
بسوی خیابان قدم برمیداری ...
سرد است ، سرد میشود ، شدت میگیرد ...
زمستان است و به جهنم مانند ...
ازهمان دونفرهها شدهاست . هوا را میگویم .
باران ریز ریز به موهایم میچسبد .
زمستان است و به پاییز مانند ...
کنار هم راه میرویم ، شانه به شانه دیگر نه ...
تند قدم برمیداری و سر به زیر !
چیزهایی میپرسم که احمقانه است .
مگر دیگر به من ربطی دارد که چه کسی وارد زندگیات شدهاست ؟
" من تورا کنار نگذاشتهام که بدنبال کسی دیگر بروم "
درست یادم میآید سومین باری را که تکرارش کردی ... آرام چرا نمیشوم ؟
زمان میگذرد ، همان خیابان پنجم گوشهای ایستادهایم .
حرفهایی را میگویی که مغزم را فلج میکند .
آرامِ جانم !
من از صدایت هیچ بغضی را نفهمیدم .
خیره نگاهم کن !
من در چشمهایت هم اشک را نخواهمدید .
بسوی خیابان قدم برمیداری ...
سرد است ، سرد میشود ، شدت میگیرد ...
زمستان است و به جهنم مانند ...
۵۲۵
۰۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.