سناریو بی تی اس
سناریو درخواستی بی تی اس
وقتی که ات با گریه میره پیششون و وقتی اعضا بهش میگن چت شده هیچی نمیگه و یکم که اروم شد بهشون میشه (میشه بغلم کنی؟) <عضو هشتم و اعضا رو ات کراشن>
مکنه لاین
جیمین:از بیرون اومد خونه که دید داری گریه میکنی اومد پیشت و گفت
جمیمن:اگه بخوای میتونی باهام حرف بزنی من شنونده ی خوبی هستم
ات:باهاش حرف میزنی و وقتی آروم شدی
ات:ممنونم جیمین نمیدونم اگه تو نبودی چیکار باید میکردم حالا میشه بغلم کنی
جیمین:بیا اینجا ببینم موچی کوچولو هر وقت دلت خواست میتونی بغلم کنی
تهیونگ: وقتی میبینه داری گریه میکنی با یونتان میاد پیشت
تهیونگ:ات حالت خوبه؟
ات:نه(بغض)
تهیونگ:میخوای حرف بزنیم
ات:چیزی نیست که با حرف زدن بشه درستش کرد
تهیونگ:میخوای بیا بغلم
ات:آره
و تهیونگ بی درنگ ات رو بغل کرد و گفت گاهی فقط گریه میتونه آدم رو نجات بده پس هر چه قدر دوست داری گریه کن ولی وقتی از بغلم بیرون اومدی نباید گریه کنی باشه؟
ات:باش
جونگکوک:داشتی گریه میکردی که بغلت کرد و بهت گفت بیا پشت میز غذاخوری با هم حرف بزنیم
دور میز غذاخوری نشستید که جونگکوک دو تا دمنوش آرامبخش درست کرد آورد رو میز گذاشت پشت میز نشست و گفت
جونگکوک:بعضی ها پشت میز میشینن و باهم صحبت میکنن و میخندن ولی از نظر من بعضی وقتا باید نشست و با هم غصه خورد پس هر چی میخوای بگو و گریه کن ولی قول بده وقتی از پشت این میز پاشدی دیگه به اون موضوعی که باهاش گریه کردی فکر نکنی.
بعد از کلی گریه همو بغل کردید
ببخشید بد شد🥺❤
امیدوارم خوشتون بیاد❤
وقتی که ات با گریه میره پیششون و وقتی اعضا بهش میگن چت شده هیچی نمیگه و یکم که اروم شد بهشون میشه (میشه بغلم کنی؟) <عضو هشتم و اعضا رو ات کراشن>
مکنه لاین
جیمین:از بیرون اومد خونه که دید داری گریه میکنی اومد پیشت و گفت
جمیمن:اگه بخوای میتونی باهام حرف بزنی من شنونده ی خوبی هستم
ات:باهاش حرف میزنی و وقتی آروم شدی
ات:ممنونم جیمین نمیدونم اگه تو نبودی چیکار باید میکردم حالا میشه بغلم کنی
جیمین:بیا اینجا ببینم موچی کوچولو هر وقت دلت خواست میتونی بغلم کنی
تهیونگ: وقتی میبینه داری گریه میکنی با یونتان میاد پیشت
تهیونگ:ات حالت خوبه؟
ات:نه(بغض)
تهیونگ:میخوای حرف بزنیم
ات:چیزی نیست که با حرف زدن بشه درستش کرد
تهیونگ:میخوای بیا بغلم
ات:آره
و تهیونگ بی درنگ ات رو بغل کرد و گفت گاهی فقط گریه میتونه آدم رو نجات بده پس هر چه قدر دوست داری گریه کن ولی وقتی از بغلم بیرون اومدی نباید گریه کنی باشه؟
ات:باش
جونگکوک:داشتی گریه میکردی که بغلت کرد و بهت گفت بیا پشت میز غذاخوری با هم حرف بزنیم
دور میز غذاخوری نشستید که جونگکوک دو تا دمنوش آرامبخش درست کرد آورد رو میز گذاشت پشت میز نشست و گفت
جونگکوک:بعضی ها پشت میز میشینن و باهم صحبت میکنن و میخندن ولی از نظر من بعضی وقتا باید نشست و با هم غصه خورد پس هر چی میخوای بگو و گریه کن ولی قول بده وقتی از پشت این میز پاشدی دیگه به اون موضوعی که باهاش گریه کردی فکر نکنی.
بعد از کلی گریه همو بغل کردید
ببخشید بد شد🥺❤
امیدوارم خوشتون بیاد❤
۱۲.۴k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.