کیستی که من

کیستی که من
این گونه
به اعتماد
نام ِ خود را
با تو می گویم …

کلید ِ خانه ام را
در دست ات می گذارم…
نان ِ شادی های ام را
با تو قسمت می کنم!
به کنارت می نشینم و
بر زانوی تو
این چنین آرام …
به خواب می روم ؟

کیستی که من
این گونه به جد
در دیار ِ رویاهای خویش
با تو درنگ می کنم ؟
دیدگاه ها (۲)

بوسه ام گل میکند بر ماه رخسارت گلملب نمیبیند دگر اخطار و انک...

آرامشتونو به دوست داشتن نفروشید،دوست داشتن کسی که آرامشتونو ...

شبیهِ ساحلآغوش باز کنتا خیالِ دریا بودن کنم!

شعرهایم....مثل دوست داشتنتهر روز تکرار مــےشودو تکرارشعاشق ت...

کیستی که من اینگونه به اعتماد نام خود را با تو میگویم؟ کلید...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط