دست در حلقه ی آن زلف دو تا نتوان کرد

دست در حلقه ی آن زلف دو تا نتوان کرد

تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد

#حافظ
#زلف #عهد
دیدگاه ها (۱)

سیاهچال مخوفی ست هر شبم بی تو سری بزن به من ای نور از دریچه...

چون زلف و عارض او چشمی ندیده هرگز صبحی بدین سپیدی شامی بدان...

#دکتر #اعصاب تجویزش غزلهای من است پس تو هر شش ساعتی یکبار ش...

من از تو حرف می زنم شب عاشقانه می شودتو را ادامه می دهم همین...

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

پدر یعنی تکیه گاهی که میشود با اطمینان به ان تکیه کرد 🥲•••سر...

كس در اين شهر ندارد سر تيمار غريبان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط