چون زلف و عارض او چشمی ندیده هرگز

چون زلف و عارض او چشمی ندیده هرگز

صبحی بدین سپیدی شامی بدان سیاهی

#رهی_معیری

#زلف

برای عضویت در کانال تلگرامی ناب خوانی به اینجا سر بزنید:
https://telegram.me/joinchat/Aotjmzu4IWBER69K1eVXag
دیدگاه ها (۱)

در مقنعه خوشتر بود آن یار پریوش خورشید چو بگرفت ببینند لهیبش...

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند و دست منبسط نور روی شانه ی ...

سیاهچال مخوفی ست هر شبم بی تو سری بزن به من ای نور از دریچه...

دست در حلقه ی آن زلف دو تا نتوان کرد تکیه بر عهد تو و باد ص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط