اکبر عبدی میگفت

اکبر عبدی میگفت :

یک روز سر سریال با "حسین پناهی" بودیم ، هوا هم خیلی سرد بود ، از ماشین پیاده شد ... بدون کاپشن !

گفتم : حسین !
این جوری اومدی از خونه بیرون ؟
نگفتی سرما می‌خوری ؟!
کاپشن خوشگلت کو ؟
گفت : کاپشن قشنگی بود ، نه ؟
گفتم : آره !
گفت : من هم خیلی دوستش داشتم !!!
ولی سر راه یکی را دیدم که هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت ...!!!
ولی من فقط دوستش داشتم ...!!!


روحش شاد ...

هوایمان سرد شده است !
به راستی !؟ ما چقدر می بخشیم ؟ و از چه دوست داشتنی هایی میگذریم ؟؟؟!
دیدگاه ها (۶)

ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ﺩﺍﺷﺖ. ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ: «ﻣﺎﺩﺭ ﯾﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﯼ، ﺑﺎﯾﺪ به خ...

شهید چمران:خدایا!پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظ...

ﻫـــــــــــــــــﯽ ﮔﻨــــــــــــــﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﯿـــــــــ...

سـلـام بـر قـلـب هـایی کـه جـز دوست داشتـن چیزی نیاموخته اند...

چند پارتی جونگوون p2

غرور اسلیترینی (فصل ۲) P5

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط