چند پارتی جونگوون p2
کارکن کافه : الو بفرمایید
× سلام ببخشید یک کاری باهاتون داشتم
کارکن کافه : بفرمایید
× یک خانم به اسم خانم پارک ا/ت توی کافه شما کار میکنه و الان مرخص شدن شما میدونید ایشون کجا و با چه کسی رفتن ؟
کارکن کافه : شما چه نسبتی با ایشون دارید ؟
× من من دوستشم
کارکن کافه : ایشون با دو تا از دوستاشون به یکی از رستوران های نزدیک اینجا رفتن
× آها خیلی ممنونم لطف کردید خسته نباشید
کارکن کافه : همچنین
• جونگوون گوشی رو قطع میکنه
× خب خانم پارک بزار ببینم دقیقا کجا رفتی
لباس هامو عوض کردم و با ماشینم به سمت محل کار ا/ت یعنی کافه رفتم
× خب میگه یک جایی نزدیکه اینجا بزار ببینم
× آها گفت که اون دوستش ( جیوو رو میگه ) هم هست پس اگه اون باشه حتما یا رفتن پاتوق شون یا رفتن یک جایی که تازه باز شده چون ا/ت می گفت اون دوستش از تنوع خوشش میاد
× خب اون کارکن گفت که این نزدیکی ها رفتن پس پاتوق شون نیست پس الان باید دنبال یک جایی باشم که تازه باز شده
با ماشین همینجوری داشتم ول میچرخیدم که تصمیم گرفتم از یک نفر سوال کنم
• جونگوون شیشه ماشین رو میده با پایین
× ببخشید خانم
خانم غریبه : بفرمایید
× این دوروبرا یک کافه یا رستوران جدید باز نشده ؟
خانم غریبه : اتفاقا یکم جلوتر از اینجا یک رستوران باز شده که خیلی غذا های خوبی داره
× آها خیلی ممنون
خانم غریبه : خواهش میکنم فقط یک چیزی
× بفرمایید
خانم غریبه : من شما رو یک جا ندیدم خیلی آشنا بنظر میاید
× فکر نکنم من دیگه باید برم
شیشه رو بالا بردم
× اوه نزدیک بود بفهمه کیم
با ماشین به رستورانی که اون خانم گفت شروع به حرکت کردم وقتی رسیدم از پشت شیشه ا/ت اینا رو که سر میز نشسته بودن رو دید
× بله درست حدس میزدم اون یارو هم اونجاست
× از دست تو پارک ا/ت
از ماشین پیاده شدم و به سمت رستوران رفتم .......
ویو ا/ت :
همین جوری داشتم با جیوو و سوهو صحبت میکردم که یک دفعه یک نفر اومد بالای سر میز مون
• ا/ت ، جیوو و سوهو سرشون رو بالا اوردن و جونگوون رو دیدن
+ جونگوون تو اینجا چیکار میکنی ؟
× در واقع من اینو باید ازت بپرسم
× ا/ت اینجا چیکار میکنی ؟
+ خب من که بهت گفتم اومدم بیرون
× گفتی فقط با جیوو اومدی
÷ دقیقا تو چیکارشی که اومدی و بازجوییش میکنی ؟
× چرا باید جواب کسی رو بدم که هنوز نمیدونه دوستش یک نفر رو دوست داره که الان اون یک نفر یعنی دوست پسرش جلوت وایساده ؟
~ ا ا/ت ایشون دوست پسرته
+ چیزهـ .......
که یک دفعه جونگوون دستم رو گرفت
× ا/ت بیا بریم
و داشت منو با خودش می برد که یک دفعه سوهو اون یکی دستم رو گرفت
÷ تو حق نداری که جایی ببریش
× فکر کنم تو مشکل شنوایی ای چیزی داری نشنیدی چی گفتم
÷ چرا شنیدم اتفاقا ولی هر چقدر هم دوستت داشته باشه و دوست پسرش باشی نباید براش تصمیم بگیری یا تعیین تکلیف کنی
÷ اتفاقا خیلیم خوب میکنمـ .......
که یک دفعه کنترلم رو از دست دادم و دست هر دوتاشون رو پس زد
+ بس کنیددد ، دیگه هر دوتون ساکت شین ( با داد و عصبانیت )
• ا/ت دست جونگوون رو میگیره
+ بچه من باید برم خداحافظ ( به جیوو و سوهو )
+ جونگوون بیا بریم ( رو به جونگوون )
و در حالی که دست جونگوون رو گرفته بودم از کافه خارج شدم و به سمت ماشین جونگوون رفتیم ، بعد از اینکه سوار ماشین شدیم جونگوون بدون هیچ حرف یا صحبتی ماشین رو روشن کرد و شروع به حرکت کرد
در همین حین در کافه .......
~ دوست پسر ا/ت چقدر آشنا بود انگار یک جایی دیده بودمش ( توی ذهنش ، نکته : در واقع ا/ت بخاطر موقعیت شغلی جونگوون هیچ وقت جونگوون رو به جیوو و سوهو که دوستاش هستن نشون نداده بود برای همین اونا اصلا جونگوون رو ندیدن )
~ وای سوهو چرا الکی اعصابت رو خورد میکنی هااا
÷ الکی ، ندیدی چطوری براش تعیین تکلیف می کرد
~ اصلا به تو چه ، اصن ندیدی که اون دوتا چقدر هم دیگه رو دوست داشتن ؟
÷ من که دوست داشتنی ندیدم
~ وای سوهو خیلی رو مخمی بیا بریم خونه ، دیگه دیر شده و الان مامان و بابا هم میان خونه ( دوستان من یادم رفت که قبل تر بهتون بگم پس الان میگم در واقع سوهو و جیوو خواهر و برادر دوقلو هستن )
÷ باشه
بعد از مدتی توی ماشین جونگوون .......
× چرا نگفتی که اون پسره هم باهاته
+ جونگوون الان وقتش نیست
× اتفاقا الان وقتشه
+ جونگوون توروخدا الان نه
× ا/ت چرا نگفتی که اون یارو هم باهاته ( با صدای کمی بلند )
+ جونگوون توروخدا بزار بریم خونه بعد صحبت میکنیم
• جونگوون ماشین رو نگه میداره
× ا/ت چرا جوری رفتار میکنی که انگار داری یک چیزی رو ازم مخفی میکنی ؟
× بگو چرا نگفتی که اون پسره هم باهاته
ادامه پارت بعد 🥰❤️✨
× سلام ببخشید یک کاری باهاتون داشتم
کارکن کافه : بفرمایید
× یک خانم به اسم خانم پارک ا/ت توی کافه شما کار میکنه و الان مرخص شدن شما میدونید ایشون کجا و با چه کسی رفتن ؟
کارکن کافه : شما چه نسبتی با ایشون دارید ؟
× من من دوستشم
کارکن کافه : ایشون با دو تا از دوستاشون به یکی از رستوران های نزدیک اینجا رفتن
× آها خیلی ممنونم لطف کردید خسته نباشید
کارکن کافه : همچنین
• جونگوون گوشی رو قطع میکنه
× خب خانم پارک بزار ببینم دقیقا کجا رفتی
لباس هامو عوض کردم و با ماشینم به سمت محل کار ا/ت یعنی کافه رفتم
× خب میگه یک جایی نزدیکه اینجا بزار ببینم
× آها گفت که اون دوستش ( جیوو رو میگه ) هم هست پس اگه اون باشه حتما یا رفتن پاتوق شون یا رفتن یک جایی که تازه باز شده چون ا/ت می گفت اون دوستش از تنوع خوشش میاد
× خب اون کارکن گفت که این نزدیکی ها رفتن پس پاتوق شون نیست پس الان باید دنبال یک جایی باشم که تازه باز شده
با ماشین همینجوری داشتم ول میچرخیدم که تصمیم گرفتم از یک نفر سوال کنم
• جونگوون شیشه ماشین رو میده با پایین
× ببخشید خانم
خانم غریبه : بفرمایید
× این دوروبرا یک کافه یا رستوران جدید باز نشده ؟
خانم غریبه : اتفاقا یکم جلوتر از اینجا یک رستوران باز شده که خیلی غذا های خوبی داره
× آها خیلی ممنون
خانم غریبه : خواهش میکنم فقط یک چیزی
× بفرمایید
خانم غریبه : من شما رو یک جا ندیدم خیلی آشنا بنظر میاید
× فکر نکنم من دیگه باید برم
شیشه رو بالا بردم
× اوه نزدیک بود بفهمه کیم
با ماشین به رستورانی که اون خانم گفت شروع به حرکت کردم وقتی رسیدم از پشت شیشه ا/ت اینا رو که سر میز نشسته بودن رو دید
× بله درست حدس میزدم اون یارو هم اونجاست
× از دست تو پارک ا/ت
از ماشین پیاده شدم و به سمت رستوران رفتم .......
ویو ا/ت :
همین جوری داشتم با جیوو و سوهو صحبت میکردم که یک دفعه یک نفر اومد بالای سر میز مون
• ا/ت ، جیوو و سوهو سرشون رو بالا اوردن و جونگوون رو دیدن
+ جونگوون تو اینجا چیکار میکنی ؟
× در واقع من اینو باید ازت بپرسم
× ا/ت اینجا چیکار میکنی ؟
+ خب من که بهت گفتم اومدم بیرون
× گفتی فقط با جیوو اومدی
÷ دقیقا تو چیکارشی که اومدی و بازجوییش میکنی ؟
× چرا باید جواب کسی رو بدم که هنوز نمیدونه دوستش یک نفر رو دوست داره که الان اون یک نفر یعنی دوست پسرش جلوت وایساده ؟
~ ا ا/ت ایشون دوست پسرته
+ چیزهـ .......
که یک دفعه جونگوون دستم رو گرفت
× ا/ت بیا بریم
و داشت منو با خودش می برد که یک دفعه سوهو اون یکی دستم رو گرفت
÷ تو حق نداری که جایی ببریش
× فکر کنم تو مشکل شنوایی ای چیزی داری نشنیدی چی گفتم
÷ چرا شنیدم اتفاقا ولی هر چقدر هم دوستت داشته باشه و دوست پسرش باشی نباید براش تصمیم بگیری یا تعیین تکلیف کنی
÷ اتفاقا خیلیم خوب میکنمـ .......
که یک دفعه کنترلم رو از دست دادم و دست هر دوتاشون رو پس زد
+ بس کنیددد ، دیگه هر دوتون ساکت شین ( با داد و عصبانیت )
• ا/ت دست جونگوون رو میگیره
+ بچه من باید برم خداحافظ ( به جیوو و سوهو )
+ جونگوون بیا بریم ( رو به جونگوون )
و در حالی که دست جونگوون رو گرفته بودم از کافه خارج شدم و به سمت ماشین جونگوون رفتیم ، بعد از اینکه سوار ماشین شدیم جونگوون بدون هیچ حرف یا صحبتی ماشین رو روشن کرد و شروع به حرکت کرد
در همین حین در کافه .......
~ دوست پسر ا/ت چقدر آشنا بود انگار یک جایی دیده بودمش ( توی ذهنش ، نکته : در واقع ا/ت بخاطر موقعیت شغلی جونگوون هیچ وقت جونگوون رو به جیوو و سوهو که دوستاش هستن نشون نداده بود برای همین اونا اصلا جونگوون رو ندیدن )
~ وای سوهو چرا الکی اعصابت رو خورد میکنی هااا
÷ الکی ، ندیدی چطوری براش تعیین تکلیف می کرد
~ اصلا به تو چه ، اصن ندیدی که اون دوتا چقدر هم دیگه رو دوست داشتن ؟
÷ من که دوست داشتنی ندیدم
~ وای سوهو خیلی رو مخمی بیا بریم خونه ، دیگه دیر شده و الان مامان و بابا هم میان خونه ( دوستان من یادم رفت که قبل تر بهتون بگم پس الان میگم در واقع سوهو و جیوو خواهر و برادر دوقلو هستن )
÷ باشه
بعد از مدتی توی ماشین جونگوون .......
× چرا نگفتی که اون پسره هم باهاته
+ جونگوون الان وقتش نیست
× اتفاقا الان وقتشه
+ جونگوون توروخدا الان نه
× ا/ت چرا نگفتی که اون یارو هم باهاته ( با صدای کمی بلند )
+ جونگوون توروخدا بزار بریم خونه بعد صحبت میکنیم
• جونگوون ماشین رو نگه میداره
× ا/ت چرا جوری رفتار میکنی که انگار داری یک چیزی رو ازم مخفی میکنی ؟
× بگو چرا نگفتی که اون پسره هم باهاته
ادامه پارت بعد 🥰❤️✨
- ۱۵.۲k
- ۲۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط