هرچقدر حال کردی، منتشر کن(۲)
ماجرای #شب_اول_قبر یک #جوان که به #شفاعت_امام_حسین_علیعالسلام نائل میشود (قسمت دوم)
از شما دعوت میکنیم ضمن مطالعه قسمت های دیگر، از #نشر_حداکثری دریغ نکنید:
ناگهان، اَلطاف حق آغاز شد
از جَنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان
دیگران چون نجم و او چون کهکشان
صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از خَمر طَهور
لب که نه، سرچشمه ی آب حیات
بین دستش، کائِنات و ممکنات
چشمهایش زندگانی میسرود
درد را از قلب انسان میزدود
بر سر خود، شال سبزی بسته بود
بر دلم، مِهرَش، عجب بنشسته بود
کِی به زیبائیِ او گُل میرسید
پیش او یوسف خجالت میکشید
دو ملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت، داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین فاطمه(ع)؟!
صاحب روز قیامت آمده
گوئیا بهر شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گشتم از خود بی خود از بوی حسین(ع)
من کجا و دیدن روی حسین(ع)
گفت: آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه اینجا اینچنین تنها شده
کام او با تُربَتِ من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است
خویش را، در سوز عشقم، آب کرد
عکس من را بر دلِ خود قاب کرد
بارها بر من محبت کرده است
سینهاش را وقف هیئت کرده است
سینه چاک آل زهرا(ع) بوده است
چایریز مجلس ما بوده است
اسم من، راز و نیازش بوده است
تُربَتَم، مُهرِ نمازش بوده است
پرچم من را به دوشش می کشید
پابرهنه، در عزایم میدوید
بَهرِ عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده سقای من
اقتدا بر خواهرم، زینب نمود
گاه میشد صورتش بَهرَم کبود
تا بهدنیا بود، از من دم زده
او غذای روضهام را هم زده
قلب او از حُبِّ ما لبریز بود
پیش چشمش، غیرِ ما، ناچیز بود
با ادب در مجلس ما مینشست
قلب او با روضه ی من میشکست
حرمت ما را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ، با عباس داشت
اشک او با نام من میشد روان
گریه در روضه نمیدادش امان
بارها لعن اُمَیّه کرده است
خویش را نذر رقیه کرده است
گریه کرده چون برای اکبرم
با خود او را نزد زهرا (س) میبرم
هرچه باشد او برایم بنده است
او بسوزد، صاحبش شرمنده است
در مرامم نیست او تنها شود
باعث خوشحالی اَعدا شود
کُشته ی اشکم، شفیع اُمَّتَم
شیعیان را مُنجیَم از درد و غم
گرچه درظاهر گنهکار است و بد
قلب او بوی محبت میدهد
سختی جان کندن و هول جواب
بس بُوَد بَهرَش به عنوان عِقاب
در قیامت، عطر و بویش میدهم
پیشِ مَردُم آبرویش میدهم
آری آری، هرکه پابست من است
نامه ی اعمال او، دست من است
#نسل_حسینی
#قرار_مهدوی
#اربعین
#اربعین_حسینی
#زیارت_امام_حسین_علیهالسلام
#زمینه_سازی_برای_ظهور
#امام_حسین_علیهالسلام
#عزاداریهای_حسینی
#عزای_امام_حسین_علیهالسلام
#مجالس_عزای_امام_حسین_علیهالسلام
#مرگ
#قبر
#عذاب_قبر
#فشار_قبر
#برزخ
#شفاعت
#قیامت
از شما دعوت میکنیم ضمن مطالعه قسمت های دیگر، از #نشر_حداکثری دریغ نکنید:
ناگهان، اَلطاف حق آغاز شد
از جَنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان
دیگران چون نجم و او چون کهکشان
صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از خَمر طَهور
لب که نه، سرچشمه ی آب حیات
بین دستش، کائِنات و ممکنات
چشمهایش زندگانی میسرود
درد را از قلب انسان میزدود
بر سر خود، شال سبزی بسته بود
بر دلم، مِهرَش، عجب بنشسته بود
کِی به زیبائیِ او گُل میرسید
پیش او یوسف خجالت میکشید
دو ملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت، داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین فاطمه(ع)؟!
صاحب روز قیامت آمده
گوئیا بهر شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گشتم از خود بی خود از بوی حسین(ع)
من کجا و دیدن روی حسین(ع)
گفت: آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه اینجا اینچنین تنها شده
کام او با تُربَتِ من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است
خویش را، در سوز عشقم، آب کرد
عکس من را بر دلِ خود قاب کرد
بارها بر من محبت کرده است
سینهاش را وقف هیئت کرده است
سینه چاک آل زهرا(ع) بوده است
چایریز مجلس ما بوده است
اسم من، راز و نیازش بوده است
تُربَتَم، مُهرِ نمازش بوده است
پرچم من را به دوشش می کشید
پابرهنه، در عزایم میدوید
بَهرِ عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده سقای من
اقتدا بر خواهرم، زینب نمود
گاه میشد صورتش بَهرَم کبود
تا بهدنیا بود، از من دم زده
او غذای روضهام را هم زده
قلب او از حُبِّ ما لبریز بود
پیش چشمش، غیرِ ما، ناچیز بود
با ادب در مجلس ما مینشست
قلب او با روضه ی من میشکست
حرمت ما را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ، با عباس داشت
اشک او با نام من میشد روان
گریه در روضه نمیدادش امان
بارها لعن اُمَیّه کرده است
خویش را نذر رقیه کرده است
گریه کرده چون برای اکبرم
با خود او را نزد زهرا (س) میبرم
هرچه باشد او برایم بنده است
او بسوزد، صاحبش شرمنده است
در مرامم نیست او تنها شود
باعث خوشحالی اَعدا شود
کُشته ی اشکم، شفیع اُمَّتَم
شیعیان را مُنجیَم از درد و غم
گرچه درظاهر گنهکار است و بد
قلب او بوی محبت میدهد
سختی جان کندن و هول جواب
بس بُوَد بَهرَش به عنوان عِقاب
در قیامت، عطر و بویش میدهم
پیشِ مَردُم آبرویش میدهم
آری آری، هرکه پابست من است
نامه ی اعمال او، دست من است
#نسل_حسینی
#قرار_مهدوی
#اربعین
#اربعین_حسینی
#زیارت_امام_حسین_علیهالسلام
#زمینه_سازی_برای_ظهور
#امام_حسین_علیهالسلام
#عزاداریهای_حسینی
#عزای_امام_حسین_علیهالسلام
#مجالس_عزای_امام_حسین_علیهالسلام
#مرگ
#قبر
#عذاب_قبر
#فشار_قبر
#برزخ
#شفاعت
#قیامت
۴.۵k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.