پاییز را می ستایم چون با آمدنش در دلم غوغایی شگرف رخ می

پاییز را می ستایم چون با آمدنش در دلم غوغایی شگرف رخ می دهد
روحم بسان برگهای رنگین زیبا سبک میشود
و بال میگیرد و با خش خش زیبای برگهای پاییزی نجوا می کنند
ترنم اش بوی دلتنگی آشنایی می دهد بر مشام صبح عاشقی

نجوایی عارفانه و عاشقانه از واگویه های پسین سالهایی که دل دادگی ها رخ زیبایی داشت برای عاشقانش
پاییز را می ستایم چون عاشقانه هایش به دل می نشیند
رنگ و آیین دارد در دلش
با هرخنکای نسیم صبحش روحت تا خود ملکوت اوج میگیرد
با رقص کنان برگهای زرد به شوق می آورد دل رهگذران بی دل را
پاییز را بر سجاده ای از عشق می ستایم .......

م ص ماه نیل
دیدگاه ها (۲)

آنجا را نمی‌دانماما اینجا بی تو، بدونِ آغوشتخیابان به خیابان...

شهریور را دوست دارم...چرا که صدای قدم های پاییز را در گوشم ز...

بیا همین امروز همدیگر را دوست داشته باشیم.همین امروز که بوی ...

«تو عشقی» در تن پوشی از بهارتو به اشتیاق می آوری «دل مرا»عطر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط