بیا همین امروز

بیا همین امروز
همدیگر را دوست داشته باشیم.
همین امروز
که بوی پاییز می‌آید
هوا کمی خنک‌تر شده است.
بیا امروز
همه‌ی دوست‌ داشتن‌هایمان را خرج یکدیگر کنیم.
فردا
شاید دوباره جنگ شود
دوباره
مردی دیوانه و مجنون قدرت
از شرق
یا غرب
به پاخیزد
فرقی نمی‌کند
هر کجا که خونی ریخته شود
آخر
بوی تندش به خاورمیانه می‌رسد.
بیا همدیگر را دوست داشته باشیم
همین امشب
که باد نوید پاییز را می‌دهد
همین ساعت که می‌خندی
و شکوفه‌های لبخندت
پاییز را به سخره می‌گیرند.
بیا جان من!
بیا برای یک‌بار هم که شده
عشق‌مان را با خاورمیانه قسمت کنیم
شاید
جای گلوله‌های خونین
فردا گل‌های سرخ را
از میان آغوشش بچینیم.
خاورمیانه
آن‌قدر‌ها هم عشق را
فراموش نکرده است.

#سعید_سجادیان
دیدگاه ها (۲)

پاییز را می ستایم چون با آمدنش در دلم غوغایی شگرف رخ می دهد...

آنجا را نمی‌دانماما اینجا بی تو، بدونِ آغوشتخیابان به خیابان...

«تو عشقی» در تن پوشی از بهارتو به اشتیاق می آوری «دل مرا»عطر...

دل ، این نکته بدان ! فصل ها آئین درس و عبرتندبهاران ، مست گر...

مهر هم تمام شد با تمام بی‌مهریشاصلاً این آبان‌ها بیشتر بوی پ...

باد پاییزی ؟ کاش خدا بودم نسیم خنک اول مهر میشدم که بپیچم ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط