🖤عشق بی پایان🖤 .part.1
🖤عشق بی پایان🖤 .part.1
ا/ت:رفتم سمت اتاقم موهامو کامل از بالا بستم و ارایش کردم لباسمو پوشیدم (عکس لباس رو میزارم)رفتم سمت صحنه عکس برداری دمه در ازم استقبال کردن و رفتم داخل رئیس شرکت همینطور عکاس نظر منو به خودش جلب کرد خیلی خوشگل بود دخترا مثل پشه دورش بودن لبخند زدم و رفتم جلو
ا/ت:سلام
تهیونگ:سلام خوش اومدین من کیم تهیونگ هستم رئیس پروژه و همینطور عکاس
ا/ت:خوشبختم من هم کیم ا/ت هستم
تهیونگ :مات و محو بهش خیره شدم لبخندی زدم و گفتم:من بیشتر خوشبخت شدم
ا/ت:چشمکی زدم و گفتم:لباسا کجان
همکارش اومد و گفت:بفرمایید من همراهیتون میکنم
ا/ت:رفتم سمت اتاقم موهامو کامل از بالا بستم و ارایش کردم لباسمو پوشیدم (عکس لباس رو میزارم)رفتم سمت صحنه عکس برداری دمه در ازم استقبال کردن و رفتم داخل رئیس شرکت همینطور عکاس نظر منو به خودش جلب کرد خیلی خوشگل بود دخترا مثل پشه دورش بودن لبخند زدم و رفتم جلو
ا/ت:سلام
تهیونگ:سلام خوش اومدین من کیم تهیونگ هستم رئیس پروژه و همینطور عکاس
ا/ت:خوشبختم من هم کیم ا/ت هستم
تهیونگ :مات و محو بهش خیره شدم لبخندی زدم و گفتم:من بیشتر خوشبخت شدم
ا/ت:چشمکی زدم و گفتم:لباسا کجان
همکارش اومد و گفت:بفرمایید من همراهیتون میکنم
۲.۳k
۱۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.