🖤عشق بی پایان🖤 part2
🖤عشق بی پایان🖤 part2
ا/ت:رفتم لباسارو پوشیدم و تهیونگ عکاسی کرد و داشتم ست بعدی رو میپوشیدم که...
تهیونگ:رفتم سمتش و نگاش کردم سرمو کج کردم و گفتم:خیلی خیلی خوشگلی میدونستی
ا/ت:ممنونم شمام خیلی خوشتیپی
تهیونگ :ژست گرفت و اخرین عکسم انداختم و بهش گفتم بریم کافه یکم استراحت کنیم
ا/ت:البته بریم
تهیونگ :رفتیم سمت یه گافه یه چیز کیک و قهوه خوردیم
ویو ا/ت...
احساس میکردم خیلی عجیب بهم نگاه میکنه با علاقه به خوردنم نگاه میکرد منم که به چشماش زل میزدم انگار میخواستم کور بشم(کثافتتتتتجزاب😭)
تهیونگ: میدونستی فردا تولدمه؟
ا/ت:او مبارکه عزیرم
تهیونگ:میای دیگه؟
ا/ت:ام نمیدونم
تهیونگ:خیلی خوشحال میشم پیشم باشی
ا/ت: باشه حتما میام
تهیونگ:اما نه به عنوان دوست یا همکار
ا/ت:قهوه پرید گلوم پس چیییی🤤؟
تهیونگ:به عنوان دوست دخترم عشقم
ویو تهیونگ
دستتو گرفتم و بوس کردم
من خیلی ازت خوشم اومده ا/ت تحملم کمه دوست دخترم میشی ؟
ویو ا/ت
رنگم پرید فشارم افتاد دستم عرق کرد گرمم شد استرس گرفتم و اشکم درومد
واقعااااا؟
تهیونگ:معلومه زیبا تر از تو ندیده بودم تو زندگیم حالا که دیدم ازش نمیگزرم
ا/ت:قبوله
تهیونگ:خیلی دوست دارم بیبی (لبخند)
ا/ت:من بیشتر
تهیونگ:فردا ساعت 5میام دنبالت
ا/ت: منتظرتم
تهیونگ:من میرسونمت
ا/ت:باشه
تهیونگ:رسیدیم عمارتش
ا/ت:خدافظ عشقم میبینمت
تهیونگ:ا/ت یه چیزو فراموش کردی
ا/ت:چیو برگشتم سمتش
تهیونگ:تا برگشت لبامو رو لباش گزاشتم منو فراموش کردی
ا/ت:دستامو قاب صورتت کردم و بوسه کوچیکی رو لبت گزاشتم فعلا ددی من😍😘
ا/ت:رفتم لباسارو پوشیدم و تهیونگ عکاسی کرد و داشتم ست بعدی رو میپوشیدم که...
تهیونگ:رفتم سمتش و نگاش کردم سرمو کج کردم و گفتم:خیلی خیلی خوشگلی میدونستی
ا/ت:ممنونم شمام خیلی خوشتیپی
تهیونگ :ژست گرفت و اخرین عکسم انداختم و بهش گفتم بریم کافه یکم استراحت کنیم
ا/ت:البته بریم
تهیونگ :رفتیم سمت یه گافه یه چیز کیک و قهوه خوردیم
ویو ا/ت...
احساس میکردم خیلی عجیب بهم نگاه میکنه با علاقه به خوردنم نگاه میکرد منم که به چشماش زل میزدم انگار میخواستم کور بشم(کثافتتتتتجزاب😭)
تهیونگ: میدونستی فردا تولدمه؟
ا/ت:او مبارکه عزیرم
تهیونگ:میای دیگه؟
ا/ت:ام نمیدونم
تهیونگ:خیلی خوشحال میشم پیشم باشی
ا/ت: باشه حتما میام
تهیونگ:اما نه به عنوان دوست یا همکار
ا/ت:قهوه پرید گلوم پس چیییی🤤؟
تهیونگ:به عنوان دوست دخترم عشقم
ویو تهیونگ
دستتو گرفتم و بوس کردم
من خیلی ازت خوشم اومده ا/ت تحملم کمه دوست دخترم میشی ؟
ویو ا/ت
رنگم پرید فشارم افتاد دستم عرق کرد گرمم شد استرس گرفتم و اشکم درومد
واقعااااا؟
تهیونگ:معلومه زیبا تر از تو ندیده بودم تو زندگیم حالا که دیدم ازش نمیگزرم
ا/ت:قبوله
تهیونگ:خیلی دوست دارم بیبی (لبخند)
ا/ت:من بیشتر
تهیونگ:فردا ساعت 5میام دنبالت
ا/ت: منتظرتم
تهیونگ:من میرسونمت
ا/ت:باشه
تهیونگ:رسیدیم عمارتش
ا/ت:خدافظ عشقم میبینمت
تهیونگ:ا/ت یه چیزو فراموش کردی
ا/ت:چیو برگشتم سمتش
تهیونگ:تا برگشت لبامو رو لباش گزاشتم منو فراموش کردی
ا/ت:دستامو قاب صورتت کردم و بوسه کوچیکی رو لبت گزاشتم فعلا ددی من😍😘
۵۲۳
۱۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.