تو در مسیر طلوعی و من اسیر غروب

تو در مسیر طلوعی و من اسیر غروب
چه اختلاف بزرگی کجا به هم برسیم...
دیدگاه ها (۱)

دست های هم را گرفته بودیم تو در شب قدم می زدی،من در تاریکی ....

هرگز دلم ز کوی تو جائی دگر نرفتیکدم خیال روی توام از نظر نرف...

رسوا منم و گرنه تو صد بار در دلمرفتی وآمدی وکسی را خبر نشد.....

به عشقت خو چنان کردمکه خواهم از خدا هر دمکه سرکش تر شود این ...

اسیر مسیر زندان غمم...🚶🥺

شهید عکس نیست که از دیوار اتاقت برداشتی فراموش بشود... شهیدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط