در خاطره هایم ڪوچه ایست ڪه ندیده ام
در خاطره هایم ڪوچه ایست ڪه ندیده ام
ولی هر روز با اشتیاق از آن عبور میڪنم
درآنجا خانه ایست آشنا
هر بار ڪه از آنجا می گذرم
صدایی مرا به خود جذب میڪند
صدایی از پشت یڪ پنجره ے نیمه باز
صدایی آشنا ..
آشنایی ڪه هر روز به اشتیاق دیدنش
شعر می سرایم و در ڪنار همان پنجره برایش میخوانم!
ولی هر بار ڪه به یایان شعر میرسم
پنجره را می بندد چراغ هاے اتاق را خاموش میڪند و میرود!
صداے اشڪ هایش را می شنوم وقتی به روے گونه هایش می نشیند
در خاطره هایم سایه اے ست از
همانی ڪه نیست
و من هر روز به دوست داشتنش ادامه میدهم..!!
#عباس_عظیم_زاده
#خاص
ولی هر روز با اشتیاق از آن عبور میڪنم
درآنجا خانه ایست آشنا
هر بار ڪه از آنجا می گذرم
صدایی مرا به خود جذب میڪند
صدایی از پشت یڪ پنجره ے نیمه باز
صدایی آشنا ..
آشنایی ڪه هر روز به اشتیاق دیدنش
شعر می سرایم و در ڪنار همان پنجره برایش میخوانم!
ولی هر بار ڪه به یایان شعر میرسم
پنجره را می بندد چراغ هاے اتاق را خاموش میڪند و میرود!
صداے اشڪ هایش را می شنوم وقتی به روے گونه هایش می نشیند
در خاطره هایم سایه اے ست از
همانی ڪه نیست
و من هر روز به دوست داشتنش ادامه میدهم..!!
#عباس_عظیم_زاده
#خاص
۴.۳k
۱۶ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.