اصلا امشب صاف کن با من حساب عشق را

اصلا امشب صاف کن با من حسابِ عشق را
تا بپرسم از شما تنها جوابِ عشق را

کاشفِ چشمِ تو دیشب با غزل درگیر شد
تا بریزاند لبت صدها کتابِ عشق را

من اگر شبها به آغوش شما راهی بَرَم
باتو خواهم برد صدها شب ثوابِ عشق را

یا سرت بر شانه ام نه یا سرم بر شانه ات
تا ببینم یا ببینی نازِ خوابِ عشق را

شانه در زلفت بیاور تا ببینی باز هم
از پریشانیِ قلبم پیچ و تابِ عشق را

نازنینم باز هم با من بمان و گوش کن
تا بگویم قصه های نابِ نابِ عشق را

غرق دریایِ غمت شد شاعرِ چشم شما
بر سرم حالا تو میبینی حبابِ عشق را
دیدگاه ها (۳)

دل من خسته شده،ناز کشیدن بلدی ؟روی لبخند غمش،ساز کشیدن بلدی ...

من که ازعشقت وفامیخواستمدر دلت یک ذره جامیخواستمچون غریبی سا...

آغوشت جایے امن براے بودنجایے دنج براے خواستنجایے مطمئنبراے ش...

اینکه گاهی به تومشکوکم و گاهی نگرانفکر اینم که مبادا برو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط