when it was mafia پارت دهم
کوک: یادت باشه گفتم اگه کاره اشتباهی کنی.....
ا/ت: ب.بله یادمه
سریع رفتم اونور و تعظیم کوتاهی و رفتم تو اشپزخونه یکم اب خوردم
لیا: چته
ا/ت:(همه چی و براش تعریف کرد)
لیا: هوم(با حرص) فهمیدم حالا بیا این دستمال و بگیر زمین و دستمال بکش منم شام درست کنم
ا/ت: باشه اونی
ویو لیا
من ا/ت رو دوست دارم اما عاشق اربابم و ارباب منو دوست نداره اه چی میشد من جای ا/ت بودم اخه.... اوففففف
کوک: من شب نمیام شام درست نکنید یا اگرم درست میکنید برای خودتون
لیا: چ.. چ.. چشم
ویو ا/ت
خدایاااا شکرتتتتت بلاخره بعد از مدت هاا میتونم یه لباس راحت و باز بپوشمممم دیگه خسته شدم از دست این لباسای بلند و شلوار یوهوووو..... ارباب رفت و منم سریع رفتم بالا لباسو پوشیدم لیا مونده بود
لیا: دختر این چیه پوشیدی
ا/ت: ولم کن لیا بعد از قرن ها یه شرتک پوشیدم مردم انقدر شلوار پوشیدم
(شب)
ا/ت: روی مبل دراز کشیدم فیلم نگاه کنم جوری که پاهام کلا معلومه بود بافتم و در اوردم خیلی خوب بوددددد داشتم فیلم نگاه میکردم که دستی و روی رونم که داشتم میومد بالا حس کردم وقتی سرم و گرفتم بالا.........
ا/ت: ب.بله یادمه
سریع رفتم اونور و تعظیم کوتاهی و رفتم تو اشپزخونه یکم اب خوردم
لیا: چته
ا/ت:(همه چی و براش تعریف کرد)
لیا: هوم(با حرص) فهمیدم حالا بیا این دستمال و بگیر زمین و دستمال بکش منم شام درست کنم
ا/ت: باشه اونی
ویو لیا
من ا/ت رو دوست دارم اما عاشق اربابم و ارباب منو دوست نداره اه چی میشد من جای ا/ت بودم اخه.... اوففففف
کوک: من شب نمیام شام درست نکنید یا اگرم درست میکنید برای خودتون
لیا: چ.. چ.. چشم
ویو ا/ت
خدایاااا شکرتتتتت بلاخره بعد از مدت هاا میتونم یه لباس راحت و باز بپوشمممم دیگه خسته شدم از دست این لباسای بلند و شلوار یوهوووو..... ارباب رفت و منم سریع رفتم بالا لباسو پوشیدم لیا مونده بود
لیا: دختر این چیه پوشیدی
ا/ت: ولم کن لیا بعد از قرن ها یه شرتک پوشیدم مردم انقدر شلوار پوشیدم
(شب)
ا/ت: روی مبل دراز کشیدم فیلم نگاه کنم جوری که پاهام کلا معلومه بود بافتم و در اوردم خیلی خوب بوددددد داشتم فیلم نگاه میکردم که دستی و روی رونم که داشتم میومد بالا حس کردم وقتی سرم و گرفتم بالا.........
۱۲.۴k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.