آرام بگیر قلب سرگردانم

آرام بگیر قلبِ سرگردانم
آرام بگیر
اینجا روی زمین دیگر برایت جایی نیست ...
روزگار مزاجش عوض شده
این روزها
میان آغوش زبان و ریا آرام میگیرد
با دروغ و ظلم همبستر می‌شود
این روزها دیگر روزی نمانده
دائما شب است و تاریکی
دلها بی صدا و آرام شکانده می‌شوند
اصلا قلبِ عزیزم
میدانی این اشخاص مجهول چه کسانی هستند ؟!
همان‌هایی که برایِ یک لحظه لبخندشان خودمان را به آب و آتش زدیم ...
همان‌هایی که همیشه کنارشان بودیم و هیچوقت کنارمان نبودند
همان‌هایی که ...
اصلا بیا پایان بدهیم به تمامِ این حرف‌ها
این آدم‌ها هرگز متوجه اشتباهشان نخواهند شد !
هرگز نمیفهمند که بغضمان هر لحظه می‌شکند ...
آن‌ها هیچ درکی از ما ندارند
هیچ درکی ...
هرچه هم بگوییم فایده‌ای ندارد
آن‌ها آمده‌اند تا ما را نابود کنند
پس بیا ما برنده‌ی این بازی کثیف باشیم
بیا آنقدر بخندیم و شاد باشیم
تا این روزگار به زانو دربیاید ...
آرام بگیر قلبِ تکه تکه شده‌ام آرام بگیر که
فصل پایکوبی ما هم بالاخره روزی می‌آید و
هوایِ خوش‌عطر عشق میان دلهایمان زنده می‌شود ...♥ ♪

#سنا_محمدی
دیدگاه ها (۱)

اگر باید زخمی داشته باشم که نوازشم کنیبگو تا تمام دلم را شرح...

شب هر چقدر هم که سیاه باشدتنهایی‌ام را نمی‌پوشاند.دلتنگیاز گ...

سخت مطالعه کن...مهم نیس اگه غیرممکن بنظر میرسه...مهم نیس اگه...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در جست و جوی حقیقت(پارت25 بخش 2)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط