خداحافظ بابابزرگ
خداحافظ بابابزرگ
از نگاهت پشت شیشه تا خدا راهی نبود ،چشمهایت گه گداری باز و گه گاهی نبود ،تا نخستین برگ فصل سبز افتاد از درخت ،طاقتت طاق شد افتادی تو هم بر روی تخت،آی سی یو جای یک پروانه پر اجر شد،این سه حرف انگلیسی صد الفبا زجر شد ،دستهایتت سرد سرد و رنگهایت زرد زرد ،دست سرد و رنگ زرد و قافیه شد درد و درد،فک میکردیم که داری میزنی خود را به خواب ،فکر ما باش نقشی بی هویت بر روی آب،واژه دلتنگی ام جا ماند پشت شیشه ها،اشک میبارم ولی خشک شد دیگر ریشه ها،هیچ بندی از تنت تا روز آخر وا نشد ،قلب تو در این جهان به این بزرگی جا نشد،روز پنجشنبه ۱ مرداد دلت آروم گرفت ،کار تو در روز موعود عاقبت انجام گرفت
خاطره می سازیم از تو خط به خط بابابزرگ ،باز خسته باز غصه، باز غم بابابزرگ ،بی تو اوضاعم چنین شد باز هم بابابزرگ ،نیستی حسم ولی پیوسته لمست می کند،با خیالی باز وچشمی بسته ترکم میکنی ،وعده ما خط پایان شعرم آنجا مال تو ،خوب میدانم چ باید از تو در دفتر نوشت ،می نویسم بال زد بابابزرگم تا بهشت.... شعر از خودم لطفا برای شادی روح مرحوم حاج علی رزمخواهی فاتحه مع الصلوات ◼⬛◼⬛◼⬛
از نگاهت پشت شیشه تا خدا راهی نبود ،چشمهایت گه گداری باز و گه گاهی نبود ،تا نخستین برگ فصل سبز افتاد از درخت ،طاقتت طاق شد افتادی تو هم بر روی تخت،آی سی یو جای یک پروانه پر اجر شد،این سه حرف انگلیسی صد الفبا زجر شد ،دستهایتت سرد سرد و رنگهایت زرد زرد ،دست سرد و رنگ زرد و قافیه شد درد و درد،فک میکردیم که داری میزنی خود را به خواب ،فکر ما باش نقشی بی هویت بر روی آب،واژه دلتنگی ام جا ماند پشت شیشه ها،اشک میبارم ولی خشک شد دیگر ریشه ها،هیچ بندی از تنت تا روز آخر وا نشد ،قلب تو در این جهان به این بزرگی جا نشد،روز پنجشنبه ۱ مرداد دلت آروم گرفت ،کار تو در روز موعود عاقبت انجام گرفت
خاطره می سازیم از تو خط به خط بابابزرگ ،باز خسته باز غصه، باز غم بابابزرگ ،بی تو اوضاعم چنین شد باز هم بابابزرگ ،نیستی حسم ولی پیوسته لمست می کند،با خیالی باز وچشمی بسته ترکم میکنی ،وعده ما خط پایان شعرم آنجا مال تو ،خوب میدانم چ باید از تو در دفتر نوشت ،می نویسم بال زد بابابزرگم تا بهشت.... شعر از خودم لطفا برای شادی روح مرحوم حاج علی رزمخواهی فاتحه مع الصلوات ◼⬛◼⬛◼⬛
۳.۳k
۰۱ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.