این زیباترین کافه دنیا بود
این زیباترین کافه دنیا بود
با همین والورها و علاالدین هایی که بد می سوختند، با قوری های گلدار و چین های گوشه چشم مادر..
مادر کافه چی نبود، عشق بود...
قدیم ترها همیشه علاجی برای هر دردی بود؛
مثل روغن چرخ خیاطی برای ناله های لولای در!
مثل دوا گلی برای زخم های کودکانه سر زانو!
مثل آغوش مادر بزرگ برای باریدن بغض ...!
چقدر دست هایمان خالی شده...
با همین والورها و علاالدین هایی که بد می سوختند، با قوری های گلدار و چین های گوشه چشم مادر..
مادر کافه چی نبود، عشق بود...
قدیم ترها همیشه علاجی برای هر دردی بود؛
مثل روغن چرخ خیاطی برای ناله های لولای در!
مثل دوا گلی برای زخم های کودکانه سر زانو!
مثل آغوش مادر بزرگ برای باریدن بغض ...!
چقدر دست هایمان خالی شده...
۸۳۰
۱۴ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.